یادداشت علی ریاضی
1403/10/7
3.7
21
پدرو پارامو گرچه نثر روانی داره ولی خوندنش اصلا ساده نیست؛ مثل اغلب رمانهایی که در سبک رئالیسم جادویی نوشته میشن؛ مثلا موقع خوندن رمان صد سال تنهایی اثر گابریل گارسیا مارکز - که شاید بشه اون رو شاخصترین رمان این سبک دونست – حتما با سختی تمایز دادن بوئندیاها یا آئورلیانوها یا ... درگیر خواهید بود. البته دشواری خوندن پدرو پارامو، علت دیگهای داره. در پدرو پارامو زمانها، مکانها، راویها، خطوط داستانی و ... با هم مخلوط شدهن. حتی مرزبندی مشخصی بین خیال و واقعیت هم وجود نداره. خواننده نهتنها باید خود داستان رو تخیل کنه، بلکه باید به تخیلات شخصیتهای داستان هم فکر کنه. حقیقتش خود من با بعضی از این پرشها - نه همهشون - نتونستم ارتباط برقرار کنم. با این وجود، پدرو پارامو جزء یکی از شاخصترین رمانهای این سبکه و احتمالا با توجه به حجم اندکش و ابهامات زیادش، خوندن دوبارهش، نقاط تاریکی رو برای خواننده روشن میکنه. پدرو پارامو بهطور شاخص بهچند مقوله میپردازه که مهمترینشون مرگ و مردگانه؛ که از اون لحاظ اهمیت پیدا میکنه و به این دلیل کتاب رو جذابتر میکنه که فرهنگ مکزیکی نگاه ویژهای به این مقوله داره.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.