یادداشت sin_alef

sin_alef

sin_alef

1403/12/30

        برای دیدن مرحوم طیب، رفتیم و گفتیم که ما منزل آقا (امام خمینی) بودیم. آنجا به مناسبتی صحبت شد و اسم شما وسط آمد. بچه ها گفتند که این دسته‌ای که روز عاشورا ما می‌خواهیم (از مسجد حاج ابوالفتح) راه بیندازیم، ممکن است این‌ها (طیب و...) بیایند و نگذارند و به هم بزنند. آقا (امام خمینی) گفت: «نه این ها علاقمند به اسلام هستند، این‌ها اگر روزی یک کارهایی کرده‌اند (مثل ۲۸ مرداد) آن هم [بر اساس] عِرق دینی‌شان بوده و به حساب توده‌ای‌ها و کمونیست ها آمده‌اند و یک کارهایی کرده‌اند. حضرت امام ادامه داد: این‌ها کسانی هستند که نوکر امام حسین (ع) هستند و در عرض سال، همه فکرشان این است که محرمی بشود، عاشورایی بشود تا به عشق امام حسین(ع) سینه بزنند؛ خرج بکنند؛ چه بکنند و از این حرف‌ها. (لذا) خاطر جمع باشید.»
مرحوم طیب خوب این صحبت‌ها را شنید. بعد جواب داد: «این‌ها (ساواک) عید هم از ما می‌خواستند استفاده بکنند (در جریان مدرسه‌ی فیضیه). شما خاطر جمع باشید (که ما کاری نمی کنیم). این‌ها تا حالا چندین بار سراغ ما آمده‌اند و ما جواب رد به آن‌ها داده ایم. حالا هم همین جور است».
 بعد همان‌جا دست کرد و یک صد تومانی به اصغر، پسرش داد و گفت: «می‌روی عکس حاج آقا (امام) را می‌خری و میبری تویی تکیه و به علامت‌ها میزنی».


پ.ن: چه خوبه که انقلاب طیب داره، شاهرخ داره
چه خوبه که کربلا حر داره...
چه خوبه که همیشه یه امیدی برای عاقبت بخیر شدن هست....


#کتاب
#طیب
زندگی #طیب_حاج_رضایی
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.