یادداشت مهرناز بهروش
2 روز پیش
این نویسنده عاشقانههای گوگولی مینویسه، از اونا که میشه یه فیلم بامزه از روش درآورد! این کتابم داستان یه خانم وکیل جوون و خیلی موفقه. تا اینکه یه روز میفهمه سرکار یه خطایی کرده و حالا کلی به،شرکت ضرر زده و در نتیجه سالها تلاشش بیفایدهست و نهتنها نمیتونه به موقعیت مورد علاقهاش برسه بلکه اخراجم میشه! شوکه و بیهدف سوار قطار میشه و وقتی به خودش میاد نمیدونه کجاست. خسته، گرسنه و تشنه میره در یک خونه رو میزنه و اتفاقا خانم خونه منتظر یه خدمتکار جدیده و فکر میکنه خانم وکیل همون خدمتکارهست! بنظرم نویسنده میخواست نشون بده که شما اولا باید تحمل ریسک و تغییر رو توی زندگی داشته باشید، همون جمله معروف که میگه از زیرورو شدن زندگیت نترس، شاید زیرش بهتر از روش باشه. و این که حتی به عزیزترین و صمیمیترین آدم زندگیتم اعتماد نکن و همیشه با اشتباهاتت روبهرو شو.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.