یادداشت Mobina Fathi

Mobina Fathi

Mobina Fathi

1400/9/29

پیکر فرهاد
        «پیکر فرهاد» رمانی است که از همان خط اول فضای داستانی رمان «بوف کور» اثر صادق هدایت را برای ذهن نویسنده یادآور می‌شود؛ نوع قلم و نحوه روایت معروفی در این اثر، قلم معمول معروفی که در سمفونی مردگان یا سال بلوا با آن مواجه می‌شویم نیست و بیش از آنکه یادآور قلم معروفی باشد، یادآور قلم هدایت است که دقیقا همین موضوع از جمله نقدهای وارد شده به این اثر است. این مسئله ما را به یاد حرف سوزان سانتاگ درباره صدای نویسنده می‌اندازد، آنجا که از کامو می‌نویسد که:« کامو زمانی در بهترین حالتش قرار دارد که خود را از بار فرهنگ اگزیستانسیالیستی رها می‌کند و با صدای خودش سخن می‌گوید.» این «با صدای خود سخن گفتن» در هنر نویسندگی بسیار ارزشمند است. حال آنکه مخاطب در پیکر فرهاد که اثر معروفی است، صدای او را نمی‌شنود و به نوعی تقلید صدای هدایت را می‌شنود(هرچند «تقلید» واژه خوبی برای بیان این امر نیست.) 
چراکه معروفی به گفته خودش سعی داشته است تا با به تحریر درآوردن این کتاب ادای دینی به صادق هدایت و بوف کور داشته باشد. و بنا به این امر است که فضا، شخصیت‌ها و حتی تکرار جملاتی از قبیل «من سردم است.» برای مخاطب یادآور بوف کور است.
اما جدا از تمام این مسائل اگر بخواهیم اثر را به صورت مستقل بررسی کنیم شاید در اولین نگاه و اولین خوانش گمان کنیم که نویسنده از سبک جریان سیال ذهن استفاده کرده است، اما با ریزبینی بیشتر متوجه می‌شویم که اینطور نیست. چرا که ما در این سبک (جریان سیال ذهن) با ذهن پریشان یک راوی مواجه هستیم که میان گذشته و آینده پرسه می‌زند؛ حال آنکه در پیکر فرهاد، تنها با یک راوی مواجه نیستیم و داستان چندین راوی دارد که همه آن‌ها زن هستند. دختر مدل، زن ساسانی، دختر روی قلمدان و...
و فعلی که در زبان تمام این راوی‌ها جریان دارد، فعل «نرسیدن» است. هر کدام از خواسته‌های خود در عصری که زیست می‌کرده‌اند سخن می‌گویند و اینکه هرگز به این آمال دست پیدا نمی‌کنند. 
از همین رو داستان بعد فمنیستی پیدا می‌کند که زن را در ( تا حدودی در دوره‌های مختلف تاریخی) مورد مطالعه قرار می‌دهد و از خواسته‌هایی که هرگز به ان‌ها دست پیدا نکرده و اینکه چطور در طول تاریخ نادیده گرفته شده است، سخن رانده می‌شود.
با تمام این اوصاف، شاید بتوان گفت که معروفی زن را به عنوان شخصیتی واحد در طول تاریخ مورد توجه قرار داده است و  ما با ذهن پریشان زن مواجه هستیم که نام این سبک را جریان سیال ذهن گذاشته‌اند.

      
4

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.