یادداشت علیرضا خشنود

        استاد حاج‌مصطفی به مجتبی توصیه کرده بعد از مطالعه هر کتاب حتما یک یادداشت بنویسد و جایی برایِ خودش داشته باشد.
شنیدن‌ش از زبان مجتبی که حالا کم‌کم کتاب‌های‌ش در صفِ چاپ‌ قرار دارد، من را هم ترغیب می‌کند به هر نحوی که باشد حتما بعد از خواندن کتاب یادداشت داشته باشم.

فقط گذر زمان میزانِ اهمیت و تلذذ این دست‌نوشته‌ها را مشخص می‌کند.

کتاب‌خانه که برایِ نوشتن یادداشت رفته‌ام فرشاد را بعد از مدت‌ها می‌بینم بعد از چاق‌ سلامتی، حینِ هم‌کلام شدن و صحبت‌ها، فرشاد با گفتنِ این حدیث از پیامبر (ص): 
علم را با نوشتن در بند کشید.

برایِ نوشتنِ خوانده‌هایم دلگرم‌تر می‌شوم.

«ناقوس‌ها به صدا در می‌آیند» نوشته ابراهیم حسن‌بیگی انتشارات عهد مانا کتابی کم‌حجم بسیار روان و ساده و قابل فهم است که نویسنده با ظرافت و سادگی حضرت امیر(ع) را با قلم‌ش به تصویر می‌کشد. و کتاب در مورد آشناییِ یک کشیش مسیحی با کتابی تاریخی‌ است که سیرِ داستان شکل می‌گیرد و نویسنده هم از حضرتِ امیر (ع) می‌نویسد و هم از جرج جرداقِ مسیحی.

بخش‌هایی از کتاب:

- امام به او نگاه کرد و پاسخ داد: «آن‌ها (بنی‌امیه) به نام دین سخن می‌گویند و خود را پیرو دین محمد می‌نامند. به نام دین جنایت‌ها می‌کنند. آن‌ها به رنگ‌های گوناگون ظاهر می‌شوند. از ترفندهای مختلفی استفاده می‌کنند. برای شکستن شما از هر پناهگاهی بهره می‌گیرند و در هر کمین‌گاهی به شکار شما می‌نشینند. قلب‌هایشان بیمار و ظاهرشان آراسته است. بر رفاه و آسایش مردم حسد می‌ورزند و بر بلا و گرفتاری مردم می‌افزایند و امیدواران را ناامید می‌کنند. مدح و ستایش را به یکدیگر قرض می‌دهند. آن‌ها برای هر حقی، باطلی و برای هر دلیلی، شبهه‌ای و برای هر زنده‌ای قاتلی و برای هر دری کلیدی و برای هر شبی چراغی تهیه کرده‌اند. در آغاز، راه را آسان و سپس در تنگناها به بن بست می‌کشانند. آن‌ها یاوران شیطان و زبانه‌های آتش‌اند. پس حاکمان خود را بشناسید و از آن‌ها اطاعت نکنید! هرچند آن‌ها شما را بکشند و اسیر و زندانی کنند.

- جرج پشتش را به صندلی تکیه داد و گفت: «امام علی می‌گوید: «سخنی بگویید تا شناخته شوید؛ زیرا که انسان، در زیر زبان خود پنهان است.»

- … مبادا هرگز دچار خودپسندی گردی و به خوبی‌های خود اطمینان کنی و ستایش دیگران را دوست داشته باشی؛ که این‌ها از بهترین فرصت‌های شیطان برای هجوم آوردن به توست.

- آنوشا سرش را بلند کرد و ناباورانه پرسید: «یعنی شما هم به مدرسه می‌روید؟»
کشیش گفت:« ما بزرگ‌ترها توی یک مدرسه خیلی بزرگ درس می‌خوانیم و تکالیف‌مان را می‌نویسیم. اگر ما درس نخوانیم و مشق‌هایم را ننویسیم، مثل آدم‌های کور هیچ‌جا را نمی‌بینیم.»

- (بخش‌هایی از سفارش حضرت امیر(ع) به امام حسن(ع)): «… آخرت را به دنیا مفروش و آنچه نمی‌دانی مگو. آنچه بر تو لازم نیست بر زبان نیاور و در جاده‌ای که از گمراهی آن می‌ترسی، قدم مگذار؛ زیرا خودداری هنگام سرگردانی و گمراهی، بهتر از سقوط در تباهی‌هاست… شناخت خود را در دین به کمال برسان. خود را برای استقامت در برابر مشکلات عادت ده که شکیبایی در راه حق، عادتی پسندیده است و در تمام کارها خود را به خدا واگذار که به پناهگاه مطمئن و نیرومند رسیده‌ای…

- «…آه ای زمین! چه بدن‌های عزیز و خوش‌سیمایی را که با غذاهای لذیذ و رنگین، زندگی کردند و در آغوش نعمت‌ها پرورانده شدند، به کام خویش فرو بردی!                                               خدا رحمت کند کسی را که چون سخنی حکیمانه بشنود، خوب فراگیرد و چون هدایت شود، بپذیرد.»

- …چگونه ترس فرو آمدن بلا، شب‌هنگام تو را بیدار نکرده در حالی که در گناه غوطه‌ور و در پنجه‌ی قهر الهی گرفتار شده‌ای؟

- …ای مردم! خود را بسنجید پیش از اینکه مورد سنجش قرار بگیرید.

- خدایا! ببخشای نگاه‌های اشارت‌آمیز و سخنان بی‌فایده و خواسته‌های بی‌مورد دل و لغزش‌های زبان را.

- شما و تمام فرزندان و خاندانم و کسانی را که این وصیت‌نامه به آن‌ها می‌رسد، به ترس از خدا، نظم در امور زندگی و ایجاد صلح و آشتی در میانتان سفارش می‌کنم.

۱۸ شهریورماه ۱۴۰۲
کتابخانه‌ آبشار - مغازه - منزل

#کتاب #ناقوس‌ها_به_صدا_در_می‌آیند #ابراهیم_حسن‌بیگی
      
1

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.