یادداشت خانه ادبیات نوجوان

        وقتی دوازده‌ساله بودم، هر وقت امتحانی را خراب می‌کردم به این فکر می‌کردم که کاش می‌شد در زمان سفر کرد و جواب سوالات روی ورق امتحان را طور دیگری نوشت یا وقتی با دوستم قهر می‌کردم دلم می‌خواست برگردم و نگذارم آن ناراحتی بین ما پیش بیاید.

«آل» هم دوازده‌ساله‌ است و در روز تولد دوازده‌سالگی‌اش به سفر در زمان فکر می‌کند اما او قرار است کار مهم‌تری از نوشتن جواب درست روی ورق امتحان را امتحان کند! حتی کاری مهم‌تر از قهر نکردن با یک دوست! اینجا مسئله مرگ و زندگی در میان است! او باید به سال ۱۹۸۴ برگردد و از مرگ پدرش که چندسالی‌ است از دنیا رفته جلوگیری کند!

«آل» یک ماشین زمان هم دارد، حتما فکر می‌کنید ماشینش باید یک مجموعه در هم تنیده از سیم‌ها و تراشه‌های فلزی کوچک و بزرگ باشد ولی ماشین او یک لبتاب است و یک تشت حلبی مخصوص حمام که قرار است دنیا را تغییر دهد؛ دست کم دنیای «آل» را!

راس ولفورد در این کتاب به سفر پر ماجرای «آل» می‌پردازد، سفری با همراهی یک همستر کوچک که آن را هم در جشن تولد ۱۲ سالگی‌اش هدیه گرفته‌است.

اگر موضوعاتی مثل «سفر در زمان» و «دنیاهای موازی» ذهن شما را قلقک می‌دهد و دنبال یک قصه متفاوت و پرهیجان هستید، این روزها و شب‌های بهاری فرصت خوبی برای همراه شدن با «آلبرت اینشتین هاوکینگ چادهوری» و «آلن شیرر» برای سفر در زمان است!
این کتاب را می‌توانید با ترجمه بسیار روان و خواندنی ثمین‌ نبی‌پور بخوانید و کیفش را ببرید!

نویسنده‌ی مرور: معصومه فراهانی
      
60

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.