یادداشت پیمان قیصری
1403/4/7
عزیزان این کتاب داستان نیست که موضوع براتون اسپویل بشه، اما اگه باز هم حساس هستید برای این موضوع نخونید چون من ماجرای این کتاب رو به طور خلاصه نوشتم.ه ویلیام استایرن در کتاب ظلمت آشکار از تجربهی خودش در مورد افسردگی صحبت کرده. از سفری که به پاریس داشته شروع میکنه که اونجا اولین تغییرات رو در خودش حس میکنه مثل بیحوصلگی، زود خسته شدن و کمحرفی. کمکم نشانهها بیشتر میشن و ویلیام استایرن راههایی برای درمان خودش امتحان میکنه اما در شبی افکار خودکشی به اوج میرسه و در بیمارستان بستری میشه و در نهایت بهبود پیدا میکنه. چیزی که جالبه شرح حال یک شخص دچار افسردگی از زبان خودش هست برای درک بهتر افرادی که اعتقاد دارن افسردگی دارن اما هیچ مطلب به درد بخوری راجع به اینکه خب حالا چطوری بهبود پیدا کردی؟ پیدا نمیشه! ضمن اینکه مثلاً میگه افکار خودکشی من بعد از قطع کردن فلان دارو ناپدید شد! خب این افکار دیگه دلیلش افسردگی نبوده یک عامل بیرونی بوده. خیلی دلم میخواست نظرات خودم رو هم بنویسم ولی به عنوان کسی که هیچ تخصصی در این موضوع نداره سکوت خیلی قشنگتره. آدمها برای شناختن ذهن و روان کار آسونی ندارن و فعلاً هم چیز دندونگیری نمیدونند.ه
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.