یادداشت ملیکا خوش‌نژاد

تکرار: جستاری در روان شناسی تجربی
        کیرکگور عزیزه؛ بااین که شاید به‌خاطر بخش زیادی از حرفاش - مخصوصاً وقتی وارد تقسیم‌بندی سپرهای زندگی می‌شه و در برابر سپهر اخلاقی، ارزش والاتر رو متعلق به سپهر دینی می‌دونه- ، خیلی سخته برام که باهاش همراه بشم. برای همین خوندن «ترس و لرز» برای سخت و عجیب بود. اما «تکرار» از جنس دیگری است. از جنس دغدغۀ هستی انضمامی انسان و برای همین به مسئلۀ یه نامزی به‌هم‌خورده و چرایی اون می‌پردازه، همین‌قدر انضمامی و زمینی. 
اما جدای اون فهم کیرکگور از «تکرار» برام خیلی جالب و ارزشمند بود. تکرار به‌مثابه بازتولید و به پیش رفتن. این‌که تکرار صرفاً به‌معنای انجام بارها و بارهای یکسان کاری نیست بلکه به‌معنای بازکشف چیزهایی‌ست که در گذشته از کنارشان عبور کرده بودی و بنابراین آینده تبدیل می‌شود به کشف گره‌های گذشته. این فهم از تکرار رو می‌شه در هر چیزی به کار بست، در خوانش دوبارۀ کتابی که بارها خواندی و هر بار معنای تازه‌ای می‌یابی و بنابراین همان عمل پیشین عیناً تکرار نشده است، در نواختن قطعه‌ای که هر بار ژرفای بیشتری پیدا می‌کند و بیش از هر چیز در دوست داشتن کسی که هر روز دوستش داری.
      

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.