یادداشت کیمیابانو
1404/2/20
این کتابو خیلی اتفاقی خواهرم از کتابخانه گرفته بود ایام عید و تعطیلاتم بود و تصمیم گرفتم بخونم ببینم داستانش چی هست خیلی قشنگ ،گوگولی و دوست داشتنی بود و به شدت عبرت آموز بود با چاشنی کنایهها و درون مایه طنز این حکایت رو مثل عسل شیرین کرده بود و روایت راجب یک موشی هست که گربهای برای خوردنش پشت لونه این موش نشسته ولی موش با چرب زبونی میاد بانقشه بگو مگویی با گربه آغاز میکنه برای همدیگه قصه ها میگن که خوندنشون خیلی حس و حالتون رو خوب میکنه این کتاب رو پیشنهاد میکنم
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.