یادداشت فاطمه رجائی

رویاهای ال
        رویاهای الند جزئی از شخصیتش بود...🕯️✨

پس از مرگ لرد فرمانروا، امپراتوری در هرج‌ومرج فرو رفته و گروه وین به پادشاهی اِلِند ونچر تلاش می‌کنند حکومت جدیدی بنا کنند. اما چالش‌های متعددی پیش روی آنهاست  و ارتش‌های متعدد در حال نزدیک شدن به لوتادول هستند.
در همین حین، وین متوجه می‌شود که خطری بزرگ‌تر از هرج‌ومرج سیاسی وجود دارد ...
.
این جلد شخصیت‌های خاصی وارد داستان میشن که باعث جذابیت روند کتاب شدن.
به نظرم این کتاب مثل پلی بین جلد اول و سومه و وین تصمیمات مهم و سازنده‌ای می‌گیره که زیربنای جلد بعدی هستن.
با الند همذات‌پنداری عجیبی داشتم و همراه اون از مربیش(؟) چیزهای زیادی یاد گرفتم.✿⁠≧⁠▽⁠≦ 

📘از متن کتاب:
اگر جملاتت رو با ملایمت و بدون قطعیت شروع کنی، آدمی انعطاف پذیر و نامطمئن به نظر می‌آی.

تیندویل گفت:« عذرخواهی نکن، مگر اینکه واقعاً متأسف باشی؛ و بهانه‌تراشی هم نکن. نیازی به بهانه نداری. معمولاً یه رهبر رو از روی اینکه چطور از عهده‌ی مسئولیت‌هاش بر می‌آد، قضاوت می‌کنن.»

ترجیح می‌داد به اشتباه به او اعتماد کند تا اینکه بی‌اعتمادی همچون خوره‌ای به جانش بیفتد.

تیندویل گفت:«غرور عالی‌جناب، تمام رهبران موفق یه ویژگی مشترک داشتن. همه‌شون باور داشتن که عملکرد اونا بهتر از هر کس دیگه‌ایه. وقتی موضوع وظایف و مسئولیت‌هات باشه، فروتنی اشکالی نداره؛ اما وقتی قضیه اتخاذ یه تصمیم در میون باشه، هرگز نباید به خودت شک کنی.»

الند گفت:«لباس واقعاً ذات انسان رو تغییر نمی‌ده؛ اما روی نحوه برخورد بقیه با آدم تأثیر می‌ذاره.»

آن‌ها از بازگشت استبداد و یک حاکم سرکوبگر با آغوش باز استقبال می‌کردند؛ زیرا تحمل این وضعیت برای‌شان راحت‌تر از تحمل سردرگمی و ابهام بود.

این خودخواهی نیست؟
الند گفت:« چرا هست هام؛ اما از نوع خودخواهی قابل درک. فکر نمی‌کنم کسی بدون خودخواهی بتونه مردم رو رهبری کنه. درواقع، به نظرم این همون چیزیه که من در بیشتر طول حکومتم نداشتم. خودخواهی.»

هر قدر هم که سعی کنی، مثل پادشاهان گذشته با کلسییر نخواهی شد. تو الند ونچر هستی. یک مرد غرق در فلسفه. مردم اینطور از تو یاد خواهند کرد. پس بهتره از این موضوع به نفع خودت استفاده کنی در غیر این‌صورت از یاد مردم پاک‌ خواهی شد. هیچ پادشاهی به ضعف خودش اقرار نکرده؛ اما همه به قدری خردمند بودند که از نقاط قوت خودشون استفاده کنن

گفت:«ازت استفاده می‌کرد.»
وین گفت:«بله؛ اما مهم نبود. اون‌جوری نبود که تو نشون می‌دادی. الند از من استفاده کرد. کلسییر از من استفاده کرد. ما از همدیگه استفاده می‌کنیم برای عشق، برای حمایت، برای اعتماد.»

اما عظمت و اقتدار کلسییر به خاطر تواناییش در مبارزه و جنگیدن نبود. به خاطر بی‌رحمی و سنگدلیش هم نبود. حتی قدرت یا غریزه‌ش هم عاملش نبود.»
الند ابرو در هم کشید.
وین پرسید:« می‌دونی علتش چی بود؟»
الند با تکان دادن سرش پاسخ منفی داد. همچنان تکه پارچه را روی زخم وین فشار می‌داد.
وین گفت:«تواناییش برای اعتماد کردن. این‌جوری باعث می‌شد آدمای خوب به آدمای بهتری تبدیل بشن.»

📸 تصاویر:
مرتبط با وقایع این کتاب هستن. 

۱۶ بهمن ۱۴۰۳
      
123

14

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.