یادداشت حسنیه صالحان

دشمن عزیز
        خیلی خیلی قبل کتاب بابا لنگ دراز رو خوندم و با تمام وجود لذت بردم ،خیلی خیلی زیاد....
برای همین ، رفتم سراغ کتاب دیگری از خانم وبستر اما متاسفانه خیلی خورد تو ذوقم 😒
داستان کتاب ادامه‌ی همون بابا لنگ درازه . یعنی اگر بابا لنگ دراز رو نخونده باشی ، دشمن عزیز رو هم نمی تونی بخونی.
کل داستان نامه است ، از طرف سالی دوست صمیمی جودی.
سالی در یه پرورشگاه کار می‌کنه یعنی مدیره . در طی نامه هاش به جودی متوجه میشیم ، سالی از یه دکتر که گاهی به پرورشگاه سر میزنه خیلی خیلی بدش میاد و دشمن خودش می نامد.
کلا من از کتابهایی که اولش رو بخونی ، آخرش رو کاملا متوجه میشی خیلی خیلی متنفرم.
این کتاب هم همین شکلی بود . تا اینجای داستان رو که خوندم ، از رو اسمش حدس زدم «دشمن عزیز» ، حدس زدم سالی کم کم عاشق دکتر میشه و همینم شد و همون اواسط داستان بود که ولش کردم . 
واقعا در سطح بابا لنگ دراز نبود .

      

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.