یادداشت احمد بابائی
1402/6/12
«وقتی که سراسر زندگیت در برابر ابدیت لحظهای بیش نیست چه جای آن است که خود را عذاب دهی؟» 📌جلد اول «جنگ و صلح» با نبر آسترلیز به پایان رسید و تصویر پایانی کتاب پرترهای از ناپلئون بود که با تصور بخش زیادی از جوانان نواندیش روس متفاوت بود. مردی که برخلاف تصور پرنس آندرهی(نماینده قشر اشراف جوان و اصلاحطلب) هیچ ابایی از کشتار و خونریزی نداشت و از دیدن کشتهشدگان جنگ پریشان نشد. جلد دوم اما با صلح شروع میشود و با زمزمه جنگی قریب به پایان میرسد. 🔸اگر سایه جنگ در جلد اول از همان شروع داستان محسوس بود، اینجا در جلد دوم دوره هفت ساله صلح شروع میشود و داستان هایی حول آن شکست و این صلح درمیگیرد. داستان هایی که به عمیقتر شدن شخصیت های اصلی کمک به سزایی میکند. ▫️ جذابترین بخش این جلد، آن جایی است که پرنس نیکلای رستف_که از سوارهنظام ارتش روسیه و عاشقان تزار است_ طی عقد پیمان تیلسیت از دیدن اینکه ناپلئون اکنون همپایه تزار شده و تزار به رغم همه آن شعار ها و خون های ریخته شده با او گرم گرفته، دچار یاس و تردید میشود. این البته سرنوشت بیشتر رزمندگان جنگ های تاریخ بعد از اتمام جنگ است. اوج هنر تالستوی در این است که ابتدا وضعیت اسفناک بیمارستان ها و مجروحین جنگ را به تصویر میکشد و سپس بزم الکساندر با ناپلئون را به عنوان بیاعتنایی آشکار حاکمین به شعار های پیشین پیش چشم میآورد. شعار هایی که بهایشان را مردم عادی پرداختهاند. ♨️یک جذابیت دیگر این جلد روایت دقیق و بدیع آن از لژ های فراماسونری است. 🔹تنها خردهای که میتوان از این جلد گرفت سرنوشت پرنس آندرهی بعد از پایان جلد اول بود که میشد از آن برای ترسیم دقیقتر فرانسه و شخص ناپلئون استفاده کرد ولی تالستوی تمام تمرکزش بر روسیه است و قصدی برای روایت آنطرف میدان ندارد. البته این خردهگیریها در برابر اثری به عظمت «جنگ و صلح» همچون ایراد های بنی اسرائیلی به نظر میرسد:) ▪️الحق که خواندن این کتاب شیرینترین تجربه کتابخوانیام تا به امروز بوده است. این کامل شدن مروری داستان و تعیین سرنوشت شخصیتها بسیار لذت بخش است.انگار هنگام خلق «شام آخر» داوینچی تمام وقت کنار دستش نشستهای و در جزئیات خلقش سهیم شدهای. پایان جلد دوم. پیش به سوی جلد سوم و حمله عظیم و معروف ناپلئون به مسکو...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.