یادداشت فاطمه سلیمانی ازندریانی

اوسنه ی گوهرشاد
        آنهایی که با آثار و قلم سعید تشکری آشنا هستند می¬دانند که در همه آثار این نویسنده مشهدی ردپایی از مشهد و ارادت به امام رضا(ع) به چشم می¬خورد. به قول خود نویسنده نقل به مضمون از کتاب اوسنه گوهرشاد چه کسی که لباس فراشی پوشیده چه کسی که تبلیغات می¬کند و چه پیشنماز و چه کسی که قلم می¬زند همه خود را خادم می¬دانند و این خادمی برایشان افتخار است. این خادم خوش قلم این¬بار با مکتوب کردن «اوسنه گوهرشاد» به آستان حضرت سلطان عرض ارادت کرده است. 
اینکه گوهرشاد کیست و چه کرده را کمتر کسی است که نداند. شاه¬بانوی مغول که به خاطر ارادت به ضامن آهو، موقوفات بسیاری در مشهدالرضا از خود به جا گذاشته که معروفترین¬ آنها مسجد گوهرشاد است. مسجدی جنب حرم که برای خیلی¬ها باب ورود به حرم است و رمز و راز و کششی در خود دارد که قابل توضیح نیست. 
اما چرا اوسنه گوهرشاد؟ مگر نه اینکه اسطوره¬ها و افسانه¬ها در هاله¬ای از رمز و راز و خیال پیچیده شدند. و مگر نه اینکه تشخیص مرز واقعیت و خیال در افسانه¬ها مرز باریکی است که بخش رویاگونه آن پررنگ¬تر است. پس چرا اوسنه گوهرشاد؟ گوهرشاد که افسانه نبود. یک شخصیت حقیقی و واقعی بود که در روزگار نه چندان دورتر از ما می¬زیست. چند صده پیش¬تر از ما در قیاس با هبوط آدم بر زمین روزگار طولانی¬ای نیست. بنابراین گوهرشاد هم نمی¬تواند افسانه باشد. اما سعید تشکری گوهرشاد را تبدیل به افسانه کرده. افسانه¬ای در دل یک داستان فانتزی. یا به قول خودش رمانک فانتزی. عنوانی که در اولین صفحه و پیشانی کتاب ذکر شده. عنوانی که تکلیف مخاطب را روشن می¬کند که این کتاب مناسب ذائقه¬اش هست یا نه. مخاطب آثار سعید تشکری می¬داند که در آثار او همیشه هاله¬ای از رویا وجود دارد. هرچند که این هاله خیلی هم پررنگ نباشد. اما وقتی با عنوان فانتزی مواجه می¬شود راحت¬تر دست به انتخاب می¬زند. عنوانی هوشمندانه که باعث می¬شود مخاطب اگر این کتاب را برای خواندن انتخاب کرد در میانه دلزده نشود. 
      
2

11

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.