یادداشت سارا کرمانی
دیروز
از خوندن یادداشتها و بریدههای کتاب توی بهخوان مشتاق شدم بخونمش. طاقچه بینهایت هم داشتش، خیلی سریع خوندمش. بامزه و فانتزی بود. موجود سه سر خیلی بامزه بود. این که شخصیت اصلی با اینکه آدمی بود که حوصله ی آدما رو نداشت ولی تونست بحران رو حل کنه با به کار گرفتن آدما. باهاشون بحث نکرد و فقط فهمید هر دسته از آدما با چی گول می خورن! آدما رو اونجوری که خواست به کار گرفت بدون اینکه با جهلشون درگیر بشه... تامل برانگیز بود. حرف فلسفی جالبی می خواست بزنه. می تونم به این کاری که کرد عبارت «رهبری کردن احمقها» رو به کار ببرم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.