یادداشت زینب

زینب

1403/6/5

نوشته‌های روی تن
        راویِ این داستان عاشق شده.بعد از سال‌ها روابط بی معنی و متعدد،حالا عاشقِ لوییس شده و دیگه تمامِ زندگی با وجود لوییس براش معنا پیدا می‌کنه و تو این کتاب عشق و فقدان رو توصیف می‌کنه…
به لطف هوش و ظرافتی که نویسنده به کار برده،ما نمی‌دونیم راوی زنه یا مرد،ولی قراره تهش بگیم مگه فرقی هم می‌کنه؟
مهم نیست شما تو چه مرحله‌ای از یک رابطه باشید و چه نوع رابطه‌ای داشته باشید،
این‌ کتاب قطعا شما رو درگیر می‌کنه و باعث می‌شه به این فکر کنید که:«چرا معیارِ اندازه گیریِ عشق، فقدان است؟!»
پی نوشت:
یک چیزی که این کتاب رو برای من خاص‌تر کرد این بود که خطوط پایانیِ کتاب می‌تونه به صفحه‌ی اول وصل شه.
انگار داستان از پایان شروع شده بود.(چجوری بگم!؟🫠)
علاوه بر این یه حسی داره که انگار نویسنده بهت می‌گه:
تو دوست داری چه جوری تموم شه؟همون رو تصور کن.
      
472

25

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.