یادداشت آسیه کلایی

زن زیادی
        این کتاب ۹ داستان کوتاه دارد که با محوریت زنان نوشته شده است. قلم جلال مثل همه ی داستان های دیگرش کاملا ساده و روان، یا بهتراست بگویم  قلمی کاملا داستانی است.
ترجیح می دهم درباره داستان آخر کتاب یعنی داستان زن زیادی بنویسم. موضوع داستان درباره ی زنی است که چند روز بعد از ازدواجش برگردانده می شود خانه ی پدرش ، آن هم در زمانه ای که این  موضوع برای یک دختر خیلی سنگین تمام می شود. بنظر میاید جلال درکنار پرداختن به معضلات اجتماعی مثلا اینکه تنها راه سربلندی دخترها ازدواج بوده و اینکه اگر مورد پسند مردها نبودند خیلی راحت زیر پای جامعه و قدرت مردسالاری له می شدند، می خواسته با بیان مثال از دخترهایی که خودشان  تحولی  در زندگیشان ایجاد کرده بودند بگوید که حتی در چنین فضایی میشود زن ها خودشان به داد خودشان برسند. مهندسی متن برای ایجادحس کنجکاوی در خواننده که «مگه چی شده؟ » خیلی خوب بود و این حس کنجکاوی خواننده را وادار به خوانش داستان و همراه شدن با  آن می کرد.
      

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.