یادداشت نرگس زنجانی

        "ما سرزمین غریبی داریم. اگر آن را بشناسی عاشقش می شوی، چه روشنفکر باشی چه غیر روشنفکر، چه باسواد باشی چه بی سواد" 

 گفته ی نادر ابراهیمی را در کتاب" ایل من بخارای من " درک کردم.
وقتی محمد بهمن بیگی با نثر زیبایش ایل را، وطن را، به تصویر می کشد. 

 شجاعت و مهمان نواز ی های ایل،
 اسب ها و تفنگ ها،
حیا و مظلومیت زنان، آمیخته با هنرهای چشم نواز،
 نواهای دلنشین ایل،
 همه و همه وجودم را پر کرد از عشق به وطن.
وطنی که کفه ی خوبیهایش خیلی بیشتر و شیرین تر است.

کم و کسری های وطن را، بهمن بیگی ها جبران می کنند.

آدم های عاشقی که از کوره راهها نمی ترسند و دل به پشت میز نشستن نمی سپارند.

طعمش آنقدر شیرین بود که در هر بخش مکث کردم و گاهی چند بار خواندم تا آن را با همان جزیئات تصور کنم.
صحنه هایی زیبا و دلنشین که دوست داری همان جا، در همان سطر، سیاه چادر بزنی.

زینت کتابخانه اس و یادگاری نفیس برای نسل بعد.
روح نویسنده غرق رحمت الهی.
      
6

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.