یادداشت Zahra
1404/5/25
چهارمین کتابی که از این نویسنده خوندم و باید بگم خیلی کمتر از سه آثار قبلی دوستش داشتم. اوایل که با مجموعه آثار بکمن آشنا شدم، بین نظرات دیدم که به نظر عدهای این کتاب خیلی زیباتر و دلنشینتر از کتاب «مردی به نام اُوِه» است و به نوعی آندرریتده. به همین دلیل بیشتر ترغیب شدم که سراغش برم و بخونمش ولی بعد از تمام کردنش اصلاً با این نظر موافق نیستم. برای من کتاب «مردی به نام اُوِه» جذابتر، دلنشینتر و تاثیرگذارتر بود و تا به اینجا بین آثار نویسنده برام صدر لیسته. به توصیهٔ دوستان کتابِ «بریتماری اینجا بود» رو بعد از کتابِ «مادربزرگ سلام میرساند و میگوید متأسف است» خوندم چون در کتابِ نامبرده، بریتماری یکی از شخصیتهاست و اولین برخورد مخاطب باهاش در مجموعه آثار بکمن، اونجا اتفاق میفته و در این کتاب تخصصیتر به داستان زندگی بریتماری میپردازه( البته اگه کتاب مادربزرگ رو نخونده باشین هم مشکلی توی خوانش و فهم داستان این کتاب ایجاد نمیکنه ولی خوندنش خالی از لطف نیست). کتابش داستان جالبی داره، از شخصیت پردازی، فضاسازی و مفهوم خوبی هم برخورداره. هرچند از این نظر به نسبت دیگر آثار نویسنده ضعیفتره. شخصیت بریتماری برای من دوستداشتنی نبود بهتره بگم حسی بهش نداشتم. به عنوان یک شخص به دلم ننشست. درکش کردم و باهاش همدردی کردم اما در همین حد. اینکه سطح احساساتش همیشه در یک حد معمول و کنترل شده میموندن برام جالب نبود. موقعیتهای خیلی کمی پیش اومد که احساساتش رو شدید بروز بده یا به حد انفجار برسه. البته به خاطر زندگی و تجربیاتی که از سر گذرونده طبیعی بود ولی از جمله دلایلی بود که عمیقاً با شخصیتش ارتباط نگرفتم. ولی اینکه چنین شخصیتی، شخصیت اصلی کتاب شده بود و بهش پرداخته بود جالبه و جای تفکر داره. شخصیتیه که ممکنه در دنیای واقعی و اطرافمون باهاش روبرو بشیم. اینکه از درون به این شخصیت نگاه کنی و برات قابل درک بشه نسبت به آدمی که در ظاهر به نظر میاد خیلی متفاوته. شخصیتهای موردعلاقهام از این کتاب، «بِن» بچهی مو نارنجی به شدت دوست داشتنی و شیرین، و «سامی» بودن. شخصیتی که اصلا باهاش کنار نیومدم و جای حساس داستان پیداش شد و تا آخر کتاب باعث شد از شدت حرص، فشار توی دستهام و سرم جمع بشه و به شدت بی شرم بود، «کِنت» بود. با اینکه این کتاب خیلی زیاد به دلم ننشست ولی ارزش خواندن رو داشت.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.