یادداشت ابوالفضل شربتی

        یکی از نمودهای پراهمیتِ تربیت کودکان و نوجوانان تربیت دینی و معنوی است. طبیعتاً هر کودکی که درون خانواده‌ای با علاقه‌های مذهبی پرورش می‌یابد انگاره‌ها و تصویرهایی دربارۀ خدا و مباحث پیرامون او دارد. اما هدفِ کتاب حاضر چیز دیگری است. شاید تمرکزش را بیشتر بر تربیت معنوی گذاشته، یعنی تربیت انگاره‌هایی معنوی، که بزرگترینِ آن «خدا» است. یک زندگی معنوی، با بزرگترینِ موضوع آن یعنی خدا، اثرات متفاوت و متنوعی بر انسان دارد. حال اگر به شیوه‌ای صحیح این انگاره‌ها جا بیفتد طبیعتاً بخشی از خطرات و پیامدهای منفیِ زندگیِ بی معنویت در بزرگسالی، به احتمال زیاد، رفع خواهد شد. بنابراین می‌توانیم از چیزی به نام رشد معنوی سخن بگوییم.
به ساده‌ترین بیان (و شاید کمی با مناقشه) رشد معنوی وصل شدن به کسی یا چیزی برتر از خود است، احساس رشد و تعالی، احساسی که از تولد تا مرگ را معنادار می‌کند، چیزی که «احترام» را در شما بر انگیزاند، احترام به خود، احترام به دیگران، احترام به دیگری. نویسنده با این مقدمات در پی اینست تا اهمیت آموزش دربارۀ خدا را نشان دهد. اما با باورهای رنگارنگ و گوناگون، با تصورهای مختلفی که از خدا هست چه باید کرد؟ اگر دقیق بنگریم میان همۀ این تصورها نقاط مشترکی دیده می‌شود. نویسنده آمده ایده‌ها و پیشنهاداتی مطرح کرده، بلکه راهگشا باشد. کتاب از سه بخش اصلی تشکیل شده، بخش نخست دربارۀ سوالات کودکان دربارۀ خدا است. بخش دوم به راه‌های مختلف ارتباط کودکان با خدا می‌پردازد. و بخش سوم آموختن دربارۀ خدا به کودکان را وسیع‌تر پی گرفته است. تلاش می‌کنم از این فصل‌ها شمایی کلی به دست دهم.
مشهور است که کودکان فلاسفۀ بالذات‌اند. سوال‌هایی می‌پرسند که فیلسوفان شهامت پرسیدن‌شان را دارند. بخش اول، که یازده فصل دارد، ده سوال را آورده، که دور از سوال‌های فیلسوفانه نیست، سوال‌های نظیر خدا کیست، کجاست، از کجا آمده‌ام، خدا از کجا آمده، چرا خدا کاری نمی‌کند و خدا شبیه چیست. این بخش به شما راهکارهایی می‌دهد تا سوال‌های کودک اولاً در نطفه خفه نشود و ثانیاً کودک در مسیر پاسخ‌گویی به آن‌ها نیز حرکت کند. برای نمونه، کودک را تشویق کنید دربارۀ خدا با شما گفت‌وگو کند، هنگامی که شما مشغول آشپزی هستید شاید فرزندتان این سوال‌ها را بپرسد. در جایی باید به کودک بفهمانید که دانستن برخی چیزها ضرورتی ندارد.
بخش دوم راهنمای شماست که چگونه در زمینه مسائل مربوط به خدا به فرزندتان کمک کنید. ایده‌ها و اطلاعاتی به شما می‌دهد که از چه مفاهیمی استفاده کنید یا چه نکاتی را در منزل با مسجد و عبادتگاه به کار ببرید که به فرزندمان درک عمیقی دربارۀ خدا بدهیم. این بخش 14 فصل دارد و انواع مختلف یادگیری را لیست می‌کند: یادگیری با برنامه، بی‌برنامه، از طریق تمثیل، از راه والدین، از راه موسیقی، هنر و معماری، پرسش و ... . برای نمونه، شما می‌توانید از طریق موسیقی‌ها ایمانی و خاصِ مذاهب انگاره‌هایی دربارۀ خدا را به کودک بیاموزید. نمونۀ بومی‌اش خواندنِ آیات قرآن یا سرودهای مذهبی است. (موردی قابل مناقشه‌: مداحی‌های بیس‌دارِ امروزی). باید توجه داشت که سه رکن اساسی در یادگیری دربارۀ خدا ایمان، تفکرِ خلاق و تمثیل است. ایمان در برابر استدلال قرار ندارد، ایمان با اعتماد رشد می‌کند، استدلال خاص خود را دارد، متناسب با آگاهی دربارۀ خدا رشد می‌کند. تخیل را دست کم نگیرید. راه‌های زیادی برای بیدارکردنِ خلاقیت وجود دارد، روندی فعال است، کودک را درگیر می‌کند. یادتان باشد که شما الگویی برای فرزندانتان هستید.
بخش سوم به همکاری متقابل برای آموزش کودکان می‌پردازد. در فصل‌های این بخش به نقش خانواده و معلم و درهم‌تنیدگیِ آن اشاره شده، ابتدا مراحل عمومیِ رشد کودک را آورده، و سپس محیط‌های فراتر از خانواده (مانند مدرسه، موسسات مذهبی) را بررسیده است، دنیایی پُر از واقعیت‌ها و چالش‌ها.

      

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.