یادداشت مریم رضوی

        ایده کلی این داستان بسیار جذاب و متفاوت بود که به نظرم به درستی از آن استفاده نشد. در ابتدا فکر می‌کردم با داستانی بسیار منحصر به فرد روبرو هستم اما هرچه می‌گذشت از جذابیتش کم شده و ماجرا عجیب‌تر و بسیار دور از ذهن تر ادامه می‌یافت. 
همچنین با مطالعه این کتاب افکار عمیقی نیز در ذهنم به وجود آمد. این موضوع که هیچ انسانی کامل و بی‌نقص نیست و هنگامی که با انسان جدیدی آشنا می‌شویم مدام سعی می‌کنیم درباره نواقص و کمبودهایش فکر کنیم و در واقع در ذهن خود نسخه دیگری از آن فرد می‌سازیم، نسخه‌ای بدون نقص. در حالی که اگر از همان ابتدا این موضوع را قبول کنیم که هیچ انسانی بدون نقص نیست راحت‌تر می‌توانیم با مشکلات کنار بیاییم. 
البته از زاویه دیگر نیز می‌توان به داستان نگاه کرد. این گونه که وقتی به دیگر انسان‌ها نگاه می‌کنیم در واقع نمایی از خود را درون آنها می‌بینیم، خود را درون دیگران فرافکنی می‌کنیم. این را نیز شنیده‌ایم که انسان خوبی‌ها و بدی‌های خود را، مخصوصاً بدی‌هایش را درون دیگران با وضوح بیشتری می‌بیند.
در کل می‌توان در این داستان مفاهیم جالبی را جستجو کرد و ایده جذابی را نیز داراست اما ممکن است کمی خسته کننده باشد.
      
2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.