یادداشت ثنا احمدی

گزیده ی زیباترین اشعار فریدون مشیری
        بیشتر از یک سال پیش
بعد از کلی دعوا و درگیری
یه روز پاشدیم رفتیم کافه بهشت
من بودم شب زنده دار بود رادکانی بود رز بود و البته اون یه نفر دیگه
مثلا آشتی‌کنون بود دیگه
و کنار گذاشتن کدورت‌ها
یه بسته‌ای رو رز گرفت طرفم
با اصرار بهم گفت باید بگیرم
و البته اون یه نفر دیگه هم بهم گفت بگیر
تو کافه چون وسط آشتی کنونمون باز دعوا شد بسته رو روز بعدش هم باز نکردم
بعد از مدتی دیدم یه فلاکسه با یه کتاب از فریدون مشیری
ربطش به هم رو همون موقع هم نفهمیدم
اما فریدون مشیری هدیه خیلی خوبی بود
واسه آشتی‌کنون
واسه بخشیدن رادکانی
واسه کنار گذاشتن دلخوری از رز
واسه شناختن بهتر شب زنده دار
بیشتر از یک ساله از اون روز می‌گذره
اما من هنوز مشیری می‌خونم
هنوز با شعر بی تو مهتاب گریه می‌کنم
هنوزم اون روز و روزای بعدش برام زندن
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.