یادداشت میم صالحی فر
1403/3/19
در مدرسه، بچه راکونها از زورگویی میترسند و نمیخواهند که دیگر به مدرسه بروند. مادر برایشان داستانی میگوید از قطعه سنگ متفاوتی که در گذشته ها پیدا شد و تلاشی که مردم برای شکل دادن به آن کردند و این داستان را وصل می کند به زورگوی مدرسه. بچهها هم این بار که همه با هم متحد شده و نمیگذارند که کسی آسیب یا ازاری ببیند. زورگو هم که دلش میخواسته با بچه ها بازی کند از کارش پشیمان میشود
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.