یادداشت عرفان رحیم پور

سیرسه
        کتاب یازدهم سال 1402
سیرسه دختر هلیوس که بخاطر جادوگری مجازات میشه و به ایایا تبعید میشه و در جزیره ساکن میشه و اتفاق هایی در جزیره رخ میده...
داستان جالبی داشت و منو مجذوب خودش کرد با اینکه هر پنجاه یا صد صفحه‌ اتفاق های جدیدی می افتاد ولی بعضی جاها کسل کننده میشد و میخواستی کتابو ول کنی ولی هی ادامه می‌دادی تا ببینی عاقبت سیرسه چی میشه سیرسه رو خیلی دوسش داشتم  هی داستان ادامه میدادم تا ببینم سرنوشتش چی میشه  با خواندن این کتاب وسوسه شدم بقیه داستان های اساطیری رو بخونم مخصوصا داستان اودیسه رو تازه شخصیت های زیادی داشت که هر کدوم جایی از داستان وارد میشدن و اصلا سردرگمت نمی‌کرد بلکه داستان جذاب تر هم میشد
بریم سراغ ترجمه و ویراستاری  با اینکه یکمی مشکل داشت ولی ایکاش بیشتر توجه میکردن  مترجم و ویراستار باید  دام های رو که ممکنه فرد در ترجمه از زبان مبدا  داخلشون گیر کنه رو بشناسه و طرف اونا نره و اونا رو با کلمه راحتری جایگزین کنه 
      
1

11

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.