یادداشت امیرحسین کیوانی راد

        بنام خدا،شعر پابلو نرودا
‘perhaps Not To Be Is To Be Without Your Being.’
'شاید ایجاب نبودن، بودن بدون اقتضای وجود داشتن است'
Perhaps not to be is to be without your being,
without your going, that cuts noon light
like a blue flower, without your passing
later through fog and stones,
شاید ایجاب نبودن،بودن بدون اقتضای وجود داشتن است،
بی نیاز از راه رفتن ،که جلوی نور صبحگاه را بگیرد
مثل گل آبی رنگ، بدون گذری از میان طوفان و سنگلاخ برای دیدار آن،
without the torch you lift in your hand
that others may not see as golden,
بدون چراغ قوه ای که در دست گرفته بسان تکه ای طلا
دیگران را به آن خیره کرده باشی،
that perhaps no one believed blossomed
the glowing origin of the rose,
و دیگران را در اینکه مبدأ نور از شکوفه گل سرخی درخشان بوده
به تردید اندازی گرچه بیشتر باور ندارند،
without, in the end, your being, your coming
suddenly, inspiringly, to know my life,
بدون آمدن از سر وجد در لحظات آخر عمرم بر بالین
برای اینکه از غیب زنده بودن من را به ناگهان متوجه شوی،
blaze of the rose-tree, wheat of the breeze:
تیزی تیغهای درختچه رز، گندم های بیرون جهیده از ساقه:
and it follows that I am, because you are:
و بدنبال آن بودن من بخاطر بودن تو:
it follows from ‘you are’, that I am, and we:
در جواب'تو هستی'آشکار خواهد شد که من و ما هستیم:
and, because of love, you will, I will,We will, come to be.
و بوجود آمدن تو،من و ما بخاطر وجود عشق بوده است.


      
29

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.