یادداشت سیدطٰهٰ ربیعی

        تصور کنید یک نفر را که دستش را از مچ در کودکی قطع کرده اند. آن هم نه به صورت معمولی و با یک چاقو یا ساطوری چیزی بلکه او را دزدیده‌اند و دستش را روی ریل قطار گذاشته‌اند تا قطار بیاید و دستش را از مچ قطع کند و بعد هم او را رها کرده اند و با دست قطع شده‌اش برایش دست تکان دادن اند. خب تا همینجای ماجرا بسیار خشونت آمیز و دردناک به نظر میآید اما نه! این مارتین مک دونا است و کارش را بلد است! فقط بگویم من خیلی سخت با خواندن متن و طنز مکتوب می‌خندم، نهایتا لبخندی بزنم اما این نمایشنامه بارها مرا به خنده انداخت! البته ترجمه عالی آن هم بی اثر نیست که تا حد امکان فحش ها و الفاظ رکیک نویسنده را ترجمه کرده است که خیلی خوب است. من نمایشنامه خوان حرفه ای نیستم اما با نمایشنامه های مک دونا وارد این دنیا شدم و مدت هاست در آن شناورم.
.
یکی از شخصیت ها، شخصیت متصدی هتل به شدت شخصیت جالبی دارد با پرداختی فوق العاده. این را در صفحات آخر کتاب می‌فهمید آنجا که می‌فهمید چرا اینجور بوده و چرا دل و جرئت زیادی دارد! :)
اگر نمایشنامه خوان هستید پیشنهادش میکنم اگر تا کنون نمایشنامه ای نخوانده اید نیز پیشنهاد میکنم با این اثر فوق‌العاده شروع کنید!
      
1

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.