یادداشت صَعوِه
1403/11/7
۴ ستاره. چون کار نوین و جذابی بود. تو خیابونای مرکز شهر که قدم میزدم قبلا؛ خونهها با آجرای قرمز کهنه و مرمرای زخم خورده و شیشههایی که هزار سال بود کسی رنگ سفید آهنشونو تمیز نکرده بود رو دوست داشتم. الان خیلی بیشتر. الان که میرم اون سمتا؛ با چشم دورتادور رو میگردم پی این خونهها و با استفاده از چیزایی که از جستارای این کتاب یاد گرفتم؛ فکر میکنم چه امکاناتی داره این خونه. چند تا ایوون داره؟ حیاط چی؟ وسطش حوض داره؟ پاگرد پله؟ جانپناههای سفید که روشون چوب براق کار شده و پنجرههایی که با شکلای هندسی خاص جلوی دیدت رو تغییر میدن و اگر بخوای نفس واقعی بکشی میدوی تو ایوون و پشت بوم. و زل میزنی به شهرت و کوههاش و عمیق نفس میکشی. جملات خیلی خوب و به اندازهای داشت هر جستار. هر چقدر هم که با کتاب بیشتر جلو اومدم ساختارش نظاممندتر و به قاعدهتر شد و طبعا لذتبخشتر. پیوست آخر که در خصوص روشهای نظری بود هم خیلی جالب بود. معنای تجربهی زیسته رو بسیار خلاصه اما قابل فهم توضیح داده بودند و از همه بیشتر؛ نظریهی آقای الکساندر توجهم رو جلب کرد که میگفت الگوهای رویدادی با مکانها هماهنگی دارن. این-با فهم من- یعنی در زیرزمین؛ در پشت بام؛ در کنار پنجرهای که رو به درختیه و طاقچهی بزرگی برای نشستن داره و در حیاط و کنار گلها؛ آدمها قابل پیشبینیه رویدادی که براشون اتفاق میافته. در عین حال که شبیه هم میشن در جزئیات ممکنه متفاوت باشن و همون جزئیات کل تجربهی زیسته رو تغییر میدن. در کل با وجودی که بیتمرکز خوندمش؛ خیلی دوستش داشتم و حتما دوباره میخونمش. البته نه به این زودیها.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.