یادداشت م

م

م

1401/3/24

همسایه ها
        خوندنش عصبیم کرد.. برابر شده بود با زمانِ دق دادن مردم با دروغ ها‌... اما اینقدر نثر رمان جذابه که نمیشد ولش کرد. رمان توصیف کننده  آدم های خاکستری که میخوان از سرنوشت شومشون جدا شن اما بخاطر نادانی و بی سوادی و فقر و.. به بی راهه میرن.. فعالیت های سیاسی بدون منطق و برپایه احساساته و برای همین راه به جایی نمی بره..
پایانِ بازِ ادامه دارِ چرخه وارش برای من حکمِ اجبار به سیاسی بودنه والبته بی نتیجه بودنش.. همسایه ها سعی میکنه بدون جانبداری فضای دوران قبل از ملی شدن نفت رو برامون بگه و مسائل و مشکلاتمون رو به رخمون بکشه (که همین خیلی حرص میده) ولی راهکار نمیده..
کاش یه کتاب هم از این دورانِ ما بود.. میخوندیم جگرمون نمیدونم حال میومد یا میسوخت.. چرا نویسنده خوب ها از نسل ما نیستند..

پ. ن: چقدر بلور خانم اروتیکه.. تپل و سفید که شکمش مثل خمیر ورزآمده سفت است. به قول مرحوم جلال همتی: زن باید خوشگل باشه سفید و کمی چاق..
      
4

7

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.