یادداشت مریم السادات هاشمی
5 روز پیش
این سفرنامه را به پیشنهاد سفرنامه نویسان در کتاب «چگونه مینویسم» خواندم. سفر حج در آن زمان سختی های بیشتری داشته که در این روایت مشخص است نویسنده به خوبی فضای حج را تصویر کرده است. کتاب دیدگاه انتقادی جالبی دارد هم نسبت به دینداری تقلیدی هم نسبت به نحوه اداره حج توسط عربستان سعودی؛ جلال معتقد است که سعودی هادر این امر ناکارآمد اند و توان اداره این حرکت بزرگ را ندارند و پیشنهاد اداره بین المللی شهر های زیارتی را دارد (درمورد پیشنهاد او نمیتوانم نظری بدهم هرچند که خود نویسنده هم شاید نتواند نظر دقیقی درمورد امور سیاسی کلان داشته باشد.) یکی از مواردی که از ناکارآمدی در اداره حج به آن اشاره شد کشتارگاه عید قربان است تا جایی که اطلاع دارم هنوز هم به همین شیوه است که گوشت قربانی به جای اینکه میان فقرای جهان یا به عنوان تبرک میان مسلمانان پخش شود، حیف و میل میشود. در کتاب از واژه های غیرمودبانه استفاده شده شاید برخی از افراد به خاطر همین صراحت قلم نویسنده به آن علاقه مند باشند اما هیچ وقت با بیان برخی از واژه ها که از ادب خارج است کنار نمیآیم. کلمه جدیدی که در این کتاب با آن آشنا شدم،«و الخ » مخفف « و الی آخر » است که نویسنده به وفور از آن استفاده کرده است. آثار زیادی از جلال آل احمد نخوانده ام اما با تفکرات نویسنده تا حدودی در این کتاب میتوان آشنا شد که دین داری به سبک روحانیت را نمیپسندد و به نظر میرسد که طرفدار اسلام منهای روحانیت است و از این مسئله که افراد دیندار هر از چند گاهی حتی در کنار خانه خدا هم به صحرای کربلا میزنند و از امام حسین یاد میکنند اظهار کلافگی میکند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.