یادداشت فاطمه شایان پویا

        کتاب «آرزو‌های دست ساز» را که خواندم، انگار دستی مرا دوباره هول داد وسط روزگار دانشجویی و فیزیک و مدار‌های الکترونیک و اتاق بسیج دانشجویی و تمام آن دغدغه‌های علمی و فرهنگی و تعهدات ملی و رویا‌ها و دوندگی ها... .

راستش غبطه خوردم به آن همه ایستادگی و جهد و تلاش متعهدانه و خستگی ناپذیر.

کتاب از چند جهت دارای برجستگی بود: فُرم و ادبیات نگارش آن و محتوای آن.

نویسنده با ادبیاتی ساده و روان و در قالبی نیمه داستانی توانسته بود مفاهیم ـ گاه تخصصی ـ را به ساده‌ترین شکل ممکن بیان کند که این باعث شده بود کتاب مخاطب بیشتری پیدا کند و تا انتها، همراه بماند.

محتوای کتاب، دو مدل قهرمان را معرفی می‌کرد که هردو در کنار هم، روند شکل‌گیری و موفقیت این شرکت دانش بنیان را به بهترین نحو پیش می‌بردند:

مدل اول، دانشجو‌ها و اعضای اصلی شرکت بودند با این ویژگی ها:

۱. نگاه رو به بالا: آن‌ها دانشگاه و اسباب و لوازمش را کعبه آمال خود نمی‌دانستند؛ بنابراین چهارچوب دانشگاه، آن‌ها را در برابر افکار و فعالیت‌ها و دغدغه هایشان متوقف نکرد.

۲. رفاقت و صمیمیت و نداشتن منیّت: بنای همکاری اعضای این تیم قوی و پُرانگیزه، رفاقتی ماورای مادیات دنیایی بود. رفاقتی از جنس معنویت و عقیده. برای همین هیچ‌گاه مشکلات و موانع مادی، آسیبی به آن وارد نکرد و آن‌ها را از هدفشان باز نداشت.

۳. رعایت حق و انصاف و احکام دین: شاید آن زمان که شرکت، در سخت‌ترین شرایط مالی بود، ولی اعضا، بخشی از لوازم را برای خمس در نظر گرفتند؛ یا آن زمان که برای ارائه دقت بیشتر و جلوگیری از خطا، خطر از دست دادن مشتری‌های ارزان پسند را به جان خریدند و قطعات بیشتری در سیستم قراردادند، در حالت عادی کسی حتی فکرش را هم نمی‌کرد که وعده خدا آن قدر حتمی و قریب الوقوع باشد و چند برابر، جبران کند.

۴. ایمان و تعهد: بچه‌ها به کاری که می‌کردند ایمان داشتند و این ایمان، آن‌ها را در کارشان ثابت قدم کرد. طوری که با دست خالی در برابر تمام پارتی بازی‌ها و رانت بازی‌ها و موانع پیش رو ایستادگی کردند. آن‌ها با همین ایمان حرکت کردند. خدا هم به کارشان برکت داد.

۵. عملگرایی: آن‌ها تنها به حرف بسنده نکردند، بلکه برای تمام حرف‌ها و رؤیا‌ها و برنامه هایشان، نقشه اجرایی رسم کردند و به آن‌عمل کردند. بسیجی واقعی یعنی همین. چیزی که در جامعه ما نباید رنگ ببازد. تشکل‌های دانشجویی ما باید از حرف به عمل و تولید برسند.

۶. تجربه‌گرایی و فرصت‌سازی. هر مشکل و شکست، برای آن‌ها تجربه‌ای می‌ساخت که به خوبی از آن استفاده می‌کردند و برای حل مشکلات بعد، راه حل‌های بهتری را به کار می‌گرفتند.

۷. داشتن امید و انگیزه بسیار قوی: جامعه ما، نیازمند چنین فضای پُرامید و پُرانگیزه‌ای است که جوانان بتوانند با وجود تمام مشکلات، اینقدر زیبابین باشند و رو به جلو حرکت کنند. جمله‌ای که بار‌ها در کتاب تکرار شد، شاید موتور محرکه‌ای برای تمام آنهاییست که می‌خواهند کاری ارزشمند را با تمام سختی به انجام برسانند: «ارزش هر کار با میزان دور از دسترس بودن آن رابطه مستقیم دارد...».

مدل دوم قهرمان که کتاب معرفی کرد، بزرگ مردی بود که اعتماد، حمایت و تشویق‌های او، بازوی محکم اهرم موفقیت این شرکت بود؛ و او جناب آقای «حمید کاظمی» بود که با تمام وجود، از بچه‌ها و تلاش و تعهد آنان دفاع کرد.

به امید روزی که این دست مسؤولان و بزرگان، بیشتر و محکم تر، دست جوانان پُرتلاش کشور را بگیرند و بلند کنند.

همچنین نویسنده با وجود اینکه عقیده و پسند سیاسی خود را در لا به لای جملات بیان کرده، و چندان بی طرفانه ننوشته، اما جانب حق و انصاف را به درستی رعایت و در انتقال کامل مفاهیم لازم و مفید کاملاً توانا و موفق عمل کرده است.

به امید روزی که همه جوانان و آینده سازان ایران اسلامی، از تجربیات موفق پیشرفت هموطنانشان بدانند و با امید و عشق و تلاش، آن را گسترش دهند.

رهبر انقلاب می‌فرماید: «دشمن می‌خواهد بگوید که شما نمی‌توانید یا ندارید؛ بنده اصرار دارم به مردم بگویم که ما می‌توانیم و ما دارا هستیم و امکاناتمان فراوان است. مسئولین ما باید به قدرت جوانان و به توانایی جوانان ایمان بیاورند و اهمّیّت بدهند؛ جوانان ما هم باید از کار خسته نشوند، از ابتکار خسته نشوند، از بعضی از قدرنشناسی‌ها دلسرد نشوند.» (بیانات رهبر معظم انقلاب ۱/۱/۱۳۹۷) /۹۲۵/ن ۶۰۲/ش
برچسب ها: یادداشت نویسی آرزوهای دست ساز
      
4

14

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.