یادداشت محمدامین اکبری
1400/11/27
4.2
3
به نام او بهترین راه آشنایی با آرتور شنیتسلر و ورود به دنیای او، خواندن داستانهای کوتاهش هست. در اصل، آثار او تشکیلشده از داستانهای بلند (نوولها) و داستانهای کوتاه است و به گفتۀ علیاصغر حدّاد در پیشگفتار کتاب «بازی در سپیدهدم و رؤیا» تنها سه رمان (آنهم نهچندان بلند) از شنیتسلر باقیمانده است3 که البتّه هیچ کدام تا به امروز ترجمه نشدهاند و از آنجایی که شنیتسلر عادت داشته بسیاری از آثارش را بازنویسی و مضمونهای مورد نظرش را طیّ سالیان، بسط و گسترش دهد، بسیاری از داستانهای کوتاهش پیشنویسی از نوولها، که شاهکارهای او هستند، محسوب میشود. حدّاد در پیشگفتار «بازی در سپیدهدم و رؤیا» با ذکر مثال به بسط و گسترش ایدهها توسّط شنیتسلر در طول سالیان متعدّد اشاره میکند.4 البتّه این مورد به این معنا نیست که خواندن نوولها، ما را از خواندن داستانهای کوتاه بینیاز میکند، بلکه در بین داستانهای کوتاه، آثاری پیدا میشود که یگانه و بیبدیل است و ذکر این نکته تنها به این خاطر بود که اهمّیت به ترتیب خواندن آثار شنیتسلر را متذکّر شوم. باری، مجموعهداستان «دیگری» اوّلبار در سال 1394 به ترجمۀ علیاصغر حدّاد توسّط نشر ماهی منتشر شد. این مجموعه شامل 22 داستان کوتاه از این نویسنده اتریشی است و مضمون بیشتر آثار، همان دلمشغولیهای روانشناختی شنیتسلر است که به وسواسها و امیال درونی انسانها که هر لحظه با آن دستبهگریبانند، اختصاص دارد. داستانهای «پرنس در سالن است»، «ثروت»، «نیکی؛ بیتظاهر و بیریا»، «رقّاص یونانی» و «موفّقیت» از بهترینهای این مجموعهاند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.