یادداشت سهیل خرسند
1401/9/12
نویسنده رمان رو با روزمرگیهای یک مجروح جنگی در یک بیمارستان صحرایی آغاز میکنه و به معرفی افکار، دل خستگیها و خواستههایش میپردازه، هرچه به جلوتر میریم نویسنده به ما نشان میده علاقه خاصی داره کاراکترهای داستان رو تو یه نقطه رها کنه و خواننده رو درگیر یک کاراکتر جدید کنه، رمان روند یکنواختش کم کم با گذر زمان اوج میگیره، شخص اول داستان از ابتدای ورودش به زندان به ما میگه حتی در مدتی کوتاه وقتی از یک جامعه آزاد تمام حقوقی شهروندیتو ازت میگیرن به چه روزی میفتی، نشون میده انسان وقتی با خودش خلوت میکنه و دور و برش هیچ کس رو نمیبینه به یاد چه چیزهایی میفته و تازه یادش میاد در گذشته چه چیزهاییو از دست داده، تحولات عقاید شخص اول داستان در زندان بسیار جالب و خواندنیست ، از دید من کتاب ارزش خوندن داره اما نقدی که بهش وارد میدونم اینه که نویسنده یجاهایی در ابتدای کتاب که نیاز نبود اضافه گویی کرد و یجاهایی پس از ازادی از زندان که نیاز به گفتار بیشتر داشت کم گویی
7
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.