یادداشت فهیمه
3 روز پیش

لعنت خدای ببر! قصد نداشتم جلد بعدی رو بخونم، اما یک جوری تموم شد که واقعا چارهی دیگهای ندارم!!!! مجددا بزرگترین مشکلش شخصیتپردازیه، مخصوصا در مورد رین. بعد هم با نوشتن نویسنده مشکل دارم: شخصیتها محدودن و مرتب و خیلی اتفاقی هی با هم روبرو میشن. مثلا در مورد ملاقاتشون با هینترلندیها وسط ناکجاآباد. نویسنده مداوما خط داستانی رو تغییر میده و مسائل رو نیمهکاره رها میکنه. توی همین جلد رین چندبار تغییر رویه و هدف میده؟ عین یک پلاستیک پارهست که باد هر طرف بخواد میبرتش! چندبار فضای داستان کلا عوض میشه؟ همهچیز خیلی کودکانه و سادهانگارانهست از جمله قضیهی کودتا، عهد، فتوحات، شکستها... هیچ کدوم اون عمقی رو که لازمه نداشتن. اگر برگردم به عقب مجموعه رو شروع نمیکنم، ولی خب کنجکاوم بدونم آخرش چی میشه...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.