یادداشت سیدحسین موسوی
1402/8/28
خب الان که مشغول نوشتن این یادداشت هستم از جزئیات کتاب چندان چیزی بیاد نمیارم و همین تا حدودی ضعیف تر بودن این کتاب رو نسبت به نسخههای قبلی اون میرسونه البته این ظر شخصیه منه، چون خود من اونو ظرف دو روز تمام کردم و نذاشتم زمین بمونه. چند نقطه کلیدی داشت داستان اول که مجبور شدند منطقه خودشون رو ترک کنند و قدم به جایی گذاشتن که ناشناخته بود براشون و به طبع موجودات اون منطقه هم تفاوت داشتند. داستان خیلی خوب و روون جلو میره ولی اینکه ناخودآگاه ملاکی از همون منطقه به استقبالشون میاد و وارد مبارزه با میج ها میشن داستان رو جالبتر هم میکنه، اما چیزی که من تو این کتاب اذیتم کرد و درواقع از کتابهای پیشین یادم رفته بود این بود هرچه فک کردم نتونستم قسمتی از ماجراهای قبل رو که جادوگر سلتیک کشته میشه رو بیاد بیارم (البته سایه روشنی داشتم ازش ولی جاشو پیدا نکردم) و خب ماجرا به خواهر این جادوگر نالوتی گره میخوره و خب در این ماجرا آلیس بدست فیند میفته 😁🤒🤗 البته اینکه از همون معجون فراموشی مگی استفاده میکنن برای مهار تام هم خیلی هوشمندانه بود، تداعی خاطرات بود. ملاقات با پن هم خالی از لطف نبود و البته فک میکردم با موجود وحشتناکی روبرو بشه که اینطور نشد و برعکس کلی هم کمک گرفت از این الهه باستان و دست آخر هم که.....سنگ تمام میذاره. 😁😁 (باید برید بخونید، نمیگم 😅😂🥲) البته اون قسمت که دوباره گول جادوگر سلتیک رو میخوره با خودم میگفتم چرا این پسر همش تکی کار میکنه، کاش ی همفکری میکرد لااقل ولی خب ماجرا اونجا جالبتر میشه که در محدوده موریگان با بحث زمان مواجه میشه، زمانی که بعد از نیمه شب کلی تایم در زمین پاش آب میخورد، شگفتیهای جالبی داشت. انتهای داستان در این قسمت واقعا محشر بود که در نهایت تونستن ی بلایی سر فیند بیارن، بستونه دیگه خودتون برید بخونید 🫠🫠🤗
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.