یادداشت نرگس عمویی

پدرو پارامو
        می‌دونی، خوندن این کتاب بعد از سمفونی مردگان که توی اون هم تغییر یکهویی راوی و جهش زمانی دیده می‌شد، چالش عجیبی بود. حتّی جاهایی فضای مشترک هم بین این دو کتاب وجود داشت. انگار که سمفونی، یه دست‌گرمی به حساب میومد برای مواجهه با غول مرحله‌‌ی آخر یعنی "پدرو پارامو"
با سمفونی کنار اومدم، خیلی هم خوب. ولی با این؟ سخت‌تر، تا اواسط کتاب همراهش بودم، می‌فهمیدم چی می‌شه و کجام و چه اتفایی داره می‌افته، ولی پنجاه صفحه‌ی آخر به خاطر وقفه‌ای که تو خوانشم ایجاد کردم، گم شدم توش. 
کتاب ساده‌ای نیست. داستانی داره که پشتش حرف داره. پدرو پامورا خودش نمادین‌ترین عنصر داستانه. 
داستانی نبود که برای سرگرمی سراغش بری. خودم بعدش کلی نقد ازش خوندم تا بیشتر تو جریانش قرار بگیرم. بی‌شک ارزش یک‌بار خوندن (و به گفته‌ی بیشتری‌ها حداقل دو بار) رو داشت. ولی من دیگه بهش برنمی‌گردم. به هرحال بحث سلیقه همچنان مطرحه دیگه:))
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.