یادداشت امیرحسین ملکی

        داستان دربارۀ دختر کنیزی است که دست روزگار او را وارد قصر هارون می‌کند 
او برای نجات جان خانواده‌اش مجبور می‌شود تا مأموریت سختی انجام بدهد.
.
نوشتن دربارۀ این دست‌ها کتاب‌ها خیلی برایم سخت است. 
از طرفی هدف مقدس و تلاش نویسنده
و از طرفی دیگر، ضعف‌های فنی که باعث می‌شود کار دلچسب نباشد..
این کتاب می‌توانست داستان جذاب و پرتعلیقی باشد که نشده!
هفتاد صفحۀ ابتدایی، یعنی یک‌سوم کل کتاب، هیچ تعلیق و ماجرای هیجان‌انگیزی که مخاطب را تحریک کند ندارد؛ و خب این مسئله برای یک کتاب نوجوان ضعف بسیار بزرگی است.
اگر در همان آغاز کار، قلاب داستان نتواند نوجوانی را شکار کند دلیلی برای ادامه دادنش ندارد.
با ورود تلما به قصر هارون تازه هیجان وارد داستان می‌شود. 
متاسفانه موقعیت‌های بعد از آن هم، با وجود اینکه پتانسیل دارد، خوب پرداخت نشده و چنگی به دل نمی‌زد..
      
20

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.