یادداشت saeed tehrani pooya
5 روز پیش
داستانی بسیار کوتاه با مفاهیمی بسیار بلند برای کودکان. مفاهیمی مثل دوری از اسراف، قناعت، اهمیت و هویت تولید و... . اگرچه متن کتاب خیلی کوتاه به نظر میرسد ولی به علت دارا بودن تصاویر بسیار متنوع با جزئیات زیاد، پدر و مادر و حتی کودک میتوانند با تخیل خود به داستان پر و بال بیشتری بدهند. . . برشی از متن کتاب: یک روز مادر گفت: «ژوزف، رو اندازت را نگاه کن. زشت شده، کهنه شده، پاره پوره و پوسیده شده. دیگر وقتش رسیده است که بیندازیمش دور» ژوزف گفت: «پدربزرگ میتواند درستش کند.» پدر بزرگ رو انداز را برداشت این ورش کرد آن ورش کرد و همان طور که قرچ قرچ میکرد و تند و تند سوزن میزد، میگفت:«هو...م م م. از این رو انداز فقط به اندازه ای مانده که ازش چی جور کنم؟؟ ... یک کت محشر!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.