یادداشت نرگس عمویی
1403/8/20
《ادی، عشق از دسترفته هنوز عشق است. فقط شکلش عوض میشود. نمیتوانی لبخند او را ببینی یا برایش غذابیاوری یا مویش را نوازش کنی یا او را دور زمین رقص بگردانی. ولی وقتی آن حسها ضعیف میشود، حس دیگری قوی میشود. خاطره. خاطره، شریک تو میشود. آن را میپرورانی آن را میگیری و با آن میرقصی. زندگی باید تمامشود، عشق نه.》 ادی، فردی که در اغلب دوران عمرش، احساس پوچی، یکنواختی و بیفایدگی میکرده، حال دراثر اتفاقی مرده و به ترتیب ۵نفری که در زندگیشان تاثیری که اغلب خود ازشان کاملاً بیخبر بوده گذاشته و یا گرفته را ملاقات میکند. جاهایی، یاد《مردی بهنام اوه》 میانداختم ولی همینکه کلّ داستان، دربارهی عشق از دسترفتهای نبود، از خواندن کتاب راضیترم نگهمیداشت.
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.