یادداشت طاها ربانی
1402/5/28
3.1
3
خدا رحمت کنه جورج اورول را. این کتابش دربارهی شرکت در جنگ داخلی اسپانیا است. جورج اورول کاملا چپ بوده و این چیزی است که شاید اگر کسی فقط کتابهای 1984 و قلعهی حیوانات را از او خوانده باشد برایش عجیب باشد. در واقع دیدگاه ضدکمونیستی اورول نه از دیدگاه راستگرایان و سرمایهداری که از نگاه یک مومن به آرمانهای چپی است که از خیانتی که کمونیستها در حق این آرمانها میکنند خشمگین است. این کتاب از این لحاظ یک شاهکار است که شمع و گل و پروانه و بلبل یک جا جمعند؛ نوشتهای از جورج اورول، یکی از صادقترین نویسندگان دنیا [و مگه میشه نویسندهای صادق نباشه و محبوب باشه؟ وترجمهی عزتالله فولادوند، که قبلا از او کتاب آمریکایی آرام را خوانده بودم و برای من تبدیل به یک برند شده و اگر ببینم کتابی ترجمهی اوست میفهمم که با اصل جنس طرفم، و چاپ انتشارات خوارزمی، که دست گرفتن کتابی از این انتشارات نیمی از لذت خواندن کتاب است. هر چه خوبان همه دارند، تو یک جا داری. اما پس چرا به کتاب سه ستاره دادهام؟ یکی از دلایلش این است که موضوع کتاب چندان دغدغهی ذهنی من نیست، مگر البته صداقت نویسنده و بیان واقعی ماجراها؛ و دیگر این که کتاب خصلت روزنامهنگارانه و مصرفی دارد، یعنی که متناسب با زمان خودش است و بیشتر در جواب تبلیغات کمونیستهایی است که در هنگام کارزار بر علیه فرانکوی فاشیست، شاید نه از پشت ولی به هر حال به بخشی از جبههی خودی خنجر زدند. از دلایل دیگر این که در کتاب از گروههای متعدد چپگرایی نام برده میشود که اسامی شبیه هم دارند و شاید فقط از یک متخصص چپشناس بربیاید که بتواند بین آنها تمییز بگذارد. به هر حال آن چه که این کتاب را برای من مهم میکند صداقت نویسنده و شجاعت او در پریدن در عمق حوادث و دل به دریا زدن او دارد. کسی که از کشوری آرام و محافظهکار بیرون میآید و به خاطر منافع طبقهی کارگر در جبههها بر علیه فاشیستها میجنگد و با این حال فروتنانه از این که در هنگام نبرد در آرزوی بازگشت به آسایش و آرامش است خود را سرزنش میکند. رحمت خداوند بر او باد
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.