یادداشت مهرآسا رضایی
1402/4/15
من این کتاب رو عاشقانه دوست داشتم. تو این شرایط مملکت، تنها کتابی بود که تونستم بخونمش و واقعا حالمو بهتر میکرد. البته از اونجایی که کتاب دو جلدیه، ترجیح میدم نظر قطعیم رو بعد از چاپ جلد دوم بگم ولی برای این جلد؛ عااااشقشم. . دربارهی کتاب و نویسنده: فکر میکنم نویسنده خیلی خوب داره رسالت خودش در برابر تاریخ ایران رو انجام میده و شخصیتهای تاریخی در قالب یک داستان، و کاملا بیطرفانه، به تصویر میکشه. تو آپدیتها گفتم که یکی از کارهایی که این نویسنده انجام میده اینه که نگاه ما نسبت به شخصیتها رو به هنرمندانهترین شکل ممکن عوض میکنه، جوری که اصلا نمیفهمی این تغییر نگاه کی اتفاق افتاد. تو این کتاب هم همینه که خیلی اتفاق جالبیه. یکی از جذاتترین نکات کتاب اینه که تا حدود صفحهی سی نمیدونی چی به چیهو ذهنت دائم داره دنبال ارتباط بین فصلها میگردهو یهوووو دارادادام؛ ارتباط به هیجان انگیزترین شکل ممکن پیدا میشه. . شخصیت پردازی: به نظرم بهترین ویژگی این کتاب نگاه نویسنده به منابع جدید و بیطرفانه نوشتنشه. داستان دربارهی کمبوجیهس. کمبوجیه تو رمانها و حتی منابع قدیمی یه شاه دیوانهس و کلا ازش بد گفتن. نویسندهی این کتاب اومده از کلی منبع بیطرف برای شخصیت پردازی کمبوجیه استفاده کرده و اون رو دیوانهی محض یا بیگناه محض نشون نداده. کمبوجیهی این کتاب هم مثل یک انسان واقعی هم جنبههای تاریک داره و هم جنبههای روشن. این واقعگرایی بزرگترین نقطهی قوت کتاب در شخصیت پردازیه. نقش اول و راوی داستان هم خیلی خوب شخصیتپردازی شده؛ دختری که زندگی معمولی داره با تمام مشکلاتی که هر کدوم از ما ممکنه داشته باشیم. در عین این که قویه و متکی به مردها نیست، ضعفهایی هم داره. در کل، آناهیتا هم مثل کمبوجیه خیلی واقعی و قابل لمس شخصیت پردازی شده. . زبان کتاب و پینوشتها: چون نمیخوام داستان رو براتون اسپویل کنم، نمیتونم خیلی توضیح بدم اما میتونم در این حد بگم که زمان و زبان کتاب به شدت هماهنگه و خیلی هوشمندانه انتخاب شده. زاویهی دید هم اول شخصه که باعث میشه کتاب رازآمیزتر بشه و خواننده و راوی همزمان با هم به یه سری نکات پی ببرن. . یکی از بخشهایی که خیلی دوستش داشتم پینوشتش بود که تصاویر بازسازی کامپیوتری کاخهای پاسارگاد رو گذاشته بود و به خواننده کمک میکرد مکان رخ دادن داستان رو بهتر درک کنه. طرح جلدش هم خیلی خوب و مناسب انتخاب شده. . تتمه: مقایسهی این کتاب با کتاب قبلی نویسنده کار چندان درستی نیست چون هم زاویهی دیدش متفاوته، هم زبان نوشتاریش فرق داره و هم نوع نگاه به ماجرا اما من یه نکتهی کوچیک میگم برای اونهایی نایریکا رو خوندن. عاشقانهای که تو «کمبوجیه و من» هست خیلی ملایمتر و خیلی خیلی کمتر از «نایریکا» هستش. این کتاب قرار نیست اشکتون رو دربیاره. قراره هیجان زدهتون کنه و در کنارش یکی از اسرارآمیزترین بخشهای تاریخ هخامنشی رو هم بهتون نشون بده. پس با تصور داستان عاشقانه سمتش نرید. ------------------------------------------------------------------------ ------------------------------------------------------------------------ هنوز عاشقشم. حتی بعد از دومین خوانش. حتی بیشتر از قبل
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.