یادداشت محمدصادق نیلفروشان
1402/8/24

آشنایی من با مرحوم مهدوی دامغانی اولین بار با عکسی اتفاق افتاد که نشان میداد در خیابانی در روبروی خانه اش در شهری در یکی از ایالات آمریکا رو به مشهد الرضا دست به سینه سلام میدهد... انگار بعد از حدود ۳۰سال از مهاجرتش به ینگه دنیا . بعداً البته ارتباطات دیگری هم بدست آمد ، توانایی دختر ایشان در خلق ترجمه های ارزشمند و همکاری با یکی از اقوام ایشان در مهندسین مشاور طرح شاخص رشته این آشنایی را مستحکم تر کرد . رییس کانون سردفتران در دوره پهلوی و لاجرم ارتباطات با دستگاه حاکمیت قبل از انقلاب و تحصیلات ادبی و مذهبی ایشان و رشد و نمو در خاندانی روحانی و مذهبی و انواع و اقسام رویدادهای سیاسی و مذهبی و اجتماعی ، داستان زندگی ایشان را خواندنی و جذاب میکند . سوء تفاهمات بعد از انقلاب اسلامی ناشی از تندروی های برخی جریانات سیاسی موجود ، باعث شد مدتی هم بازداشت شود که با توصیه بزرگان قوم رفع شد ، اما دل آزردگی از آن اتفاق باعث شد علارغم همه رشته های عاطفی و علاقه های موجود جلای وطن کند و ساکن خارج شود . اما این ترک وطن باعث قطع ریشه های مذهبی و اجتماعی او نشد . در آخرین مصاحبه هایش که با برنامه شوکران در تلویزیون انجام شد و در متن مصاحبه های کتاب ، دلبستگی اش به ایران کاملا مشهود و روشن بوده و هست . روحش شاد کتاب برای آشنایی با این وجود لطیف و این دانشمند فرهیخته و توانا از این خاک ، خواندنی و آموزنده است .
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.