یادداشت کتابفام
2 روز پیش
۳۳۲ صفحه در ۹ ساعت و ۱۰ دقیقه. یکی از کشورهایی که نگرانی رژیمهای اقتدارگرای پوپولیستی، کودتا علیه مشروعیتهای مردمی، امید به مقاومت و نیروی مقاومت عشق را به خوبی درک کرده، شیلیست و اگر نویسندهای وجود داشته باشد که استعداد و داستانهایش چون مَلات سخت پیونددهندهی قارهها باشد، آن نویسنده «ایزابل آلنده» است و «گلبرگ بلند دریا»یش، از آن داستانسراییهای ناب است؛ داستانی که تنها یک داستان زیبای خوب گفته شده نیست، آرامش حکمتیست پیچیده شده در یک داستان عاشقانه و همانطور که یک عشق پایدار همیشه اینگونه است، آن فیض نیز شکلهای مختلفی به خود میگیرد که هستهاش نه باور، که حقیقت است. در اواخر دههی ۱۹۳۰، جنگ داخلی اسپانیا شکل میگیرد و این فاجعه هزاران انسان بیگناه را با خود به کام مرگ میکشاند. هنگامی که ژنرال فرانکو همراه با نیروهای سرکوبگر فاشیست موفق به سرنگونی دولت میشود، صدها هزار نفر دست به فراری مخاطرهآمیز میزنند و بر فراز کوهها تا مرز فرانسه پیش میروند. در این میان «روزه» و «ویکتور» هم به همراه دو هزار پناهنده دیگر به شیلی میروند و زندگی خود را در تبعید آغاز میکنند و انتظار روزی را میکشند که بالاخره بتوانند به سرزمین مادری بازگردند. این زوج جوان که قرار است شاهد نبردی میان آزادی و سرکوب در سراسر جهان باشند، درمییابند خانه ممکن است از آنچه تصور میکردند نزدیکتر باشد. «گلبرگ بلند دریا» در حقیقت برگرفته از داستانی واقعیست که در آن «پابلو نرودا»، شاعر فقید شیلیایی کشتی «وینی پِگ» را مأمور آوردن ۲۲۰۰ پناهجوی اسپانیایی به شیلی میکند. «آلنده» با خلق شخصیتهایی فوقالعاده داستانی خلق میکند که هرکدام به شیوهای خاص دوستداشتنی و شجاع هستند و دنبال کردن آنها از اسپانیا تا شیلی، ونزوئلا، پرو، اروپا و آمریکا، سفری ارزشمند است. خطرات فرارهای سیاسی و متعاقب آن زندانی شدن، چالشهای بقا، لذت دیدارهای مجدد، جستوجوی مستمر برای تعلق و هویت، و کشف چیزی که به قول پدر «ویکتور» از همهچیز مهمتراست، که همانا عشق باشد. «آلنده» چه با به اشتراک گذاشتن قطعهای از تاریخ و چه با به تصویر کشیدن مضمون این کتاب داستانی از طریق کلمات یک شخصیت، تسلطش بر نثر و معنای داستان خود را به زیبایی آشکار میکند. «آلنده» خود دربارهی کتابش میگوید: "من همیشه یک خارجی بودهام؛ ابتدا به عنوان فرزند یک دیپلمات، سپس به عنوان یک پناهنده سیاسی و اکنون به عنوان یک مهاجر که در آمریکا زندگی میکند. و شاید به همین دلیل است که حسّ مکان در نوشتههای من بسیار مهم و ملموس است. من به کجا تعلق دارم؟ ریشهها من کجایند؟ آیا قلبم تکهتکه شده و یا بزرگتر شده است؟ و اینها سؤالهایی هستند که «ویکتور دالمائو»، شخصیت اصلی کتابم «گلبرگ بلند دریا» که عنوانش را از شعری از «پابلو نرودا» وام گرفتهام با آنها روبروست. شعر «نرودا» همیشه در وجود من خانه به دوش همراهم بوده است".
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.