یادداشت S.HOPE

S.HOPE

1402/12/3

پستچی همیشه دو بار زنگ می زند
        اولین باری بود که یه کتابی رو میخوندم و مابینش مدام تصمیم می‌گرفتم بزارمش کنار .

اسم کتاب هیچ ارتباطی با داستان نداره و دلیل اسمش رو متوجه نشدم ! 
داستان توی آمریکا میگذره ، روایت مردی که ولگرده و اتفاقی توی یه رستوران بین راهی با یه صاحبکار یونانی شروع به کار می‌کنه و بعد می‌فهمه عاشق همسر صاحبکار شده . 

« بلند کردن زن مردم جرم نیست اما بلند کردن ماشینش چرا » 
با این صحبت متوجه میشید که داستان قراره چه طور پیش بره ؟
یونانیه باید حذف بشه .
داستان حول چه طوری یونانیه رو بکشند پیش بره احتیاج به یه قتل تمیز هستش ، توقع داشتم داستان وارد یه بعد معمایی بشه اما نه 
اصلا معمایی نبود 
صفحه به صفحه هر قفل کوچیکی که بود باز میشد ، جایی برای حتی یه حدس هم نمیزاشت . 
داستانی نبود که من بپسندم ، توقع داشتم قوی تر باشه 
آخرش شوکه کننده نبود بیشتر اینطوری بود که : 
آه~ جدی ؟ چه تاسف برانگیز . 
واسه وقت پر کردن کتاب خوبی بود اما اینکه بگم با یه داستان جنایی معرکه روبرو هستید ؟ 
نه به هیچ وجه

      
9

17

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.