یادداشت حبیبه خراسانی

دیدم که جانم می رود
        تو تخفیف ده درصدی دانشگاه شریف  شب قدر امسال خریدم😁 از اسمش فکر کردم حتما خاطرات گردآوری شده همسر شهید ازش هست که نویسنده گردآوری کرده ولی رکب خوردم و دیدم که نویسنده خودش صاحب مجلسه و رفیق صمیمی شهید هست که عکسش روی جلده 

✅ نکته جالب توجه برام این بود که وقتی جامعه از نظر معنوی رشد میکنه چقدر  سرنوشت اعضای جامعه تغییر میکنه و تو این کتاب تا حدی با حال و هوای نوجوون‌های دهه ۵۰ و ۶۰؛ (با توجه به نوجوون بودن نویسنده در آن زمان) آشنا میشیم و متن روانی داره و جالبه 

❌والا شما که غریبه نیستید نکته منفیش به نظرم یک جاهایی که از دوستیشون با هم گفته که گریه شون می‌گرفته از ندیدن هم و ... موارد اینطوری خیلی ارتباط برقرار نکردم🤭 

✅عمیقا ولی به نداشتن دوستی مثل رابطه مصطفی و حمید داودآبادی غبطه خوردم🤒 اینکه آنقدر برنامه‌ریزی میکردن برای رشد معنویشون😭
      
4

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.