یادداشت ریحانه شهبازی

ریحانه شهبازی

ریحانه شهبازی

21 ساعت پیش

        آتاتورک در زمان مرگ فقط ۵۷ سال داشت و همه‌ی این تغییرات را فقط طی ۱۵ سال انجام داد. با خودم فکر می‌کنم که اگر او مثلاً تا هشتادسالگی دوام می‌آورد، ترکیه چه سرانجام دیگری پیدا می‌کرد؟ جریان اصلاحاتش پیش‌تر می‌رفت یا دیکتاتوری پیرمردی که مشاعرش را از دست داده بود ترکیه را به کنج انزوایی می‌راند ناشی از یکدنگی و خودشیفتگی همه‌ی دیکتاتورهای جهان؟
شاید آتاتورک شانس آورد که در پنجاه‌وهفت‌سالگی مرد و خاطره‌اش آن‌قدر محترم باقی ماند که حالا می‌شود در کوچه‌پس‌کوچه‌های استانبول جوان‌هایی را پیدا کرد که امضای او را روی بدنشان خالکوبی کرده‌اند! گاهی وقت‌ها مرگ زودهنگام، سیاستمداران را رستگار می‌کند. خوش به حال سیاستمدارانی که مرگ به آن‌ها مجال خشک شدن سلول‌های خاکستری‌شان را نمی‌دهد و از تولد یک دیکتاتور جلوگیری می‌کند.
اما آنچه از آتاتورک باقی مانده را فردای آن روز در کاخ دولماباغچه می‌بینم؛ هرچند رسمی‌تر، باشکوه‌تر و به دور از سادگی خانه‌ی زردرنگ محله‌ی شیشلی. جایی که ساعتش هنوز روی عدد ۹ و ۵ دقیقه ساکن مانده؛ به احترام لحظه‌ای که در یک روز سرد ماه نوامبر، آتاتورک چشم از جهان فروبست؛ درست شبیه همان روز سردی که معلم ریاضی مدرسه‌ی شهر تسالونیکی به او لقب کمال داد.

اسم استانبول که میاد، تصویر انبوه کیسه‌های خرید از اوت‌لت‌ها و مغازه‌های برند خیابون استقلال تو ذهن خیلی از ایرانی‌ها زنده می‌شه. یک سری هم با شنیدن اسم این شهر، از تورهای کشتی و کنسرت‌ها و بارها یاد می‌کنن. تو چنین شرایطی، «استامبولی» نوشته شده تا مخاطب رو دعوت کنه استانبول رو از زاویه‌ی دید دیگه‌ای ببینه. منصور ضابطیان از استانبول متفاوتی صحبت می‌کنه؛ شهری که در اون می‌شه تاریخ، هنر و فرهنگ رو لمس کرد. کتاب روایت‌های متنوعی داره؛ از نقاط دیدنی مثل هتل پرا و موزه‌ی اسباب‌بازی و پل گالاتا، تا نقش افرادی مثل پی‌یر لوتی و سلطان محمد فاتح و معمار سینان. ضابطیان درباره‌ی فرهنگ غذایی ترکیه هم اطلاعات خوبی به مخاطب داده؛ از مسیر درهم‌آمیختگی غذاهای ترکی با آشپزی ایرانی، عربی، یونانی و رومی تا قصه‌ی قهوه‌ها که اهمیتشون رو تو ضرب‌المثل‌ها و شعرهای ترکی هم می‌شه دید. یکی از خوبی‌های دیگه‌ی کتاب اینه که فقط درباره‌ی گذشته‌ها نوشته نشده و دغدغه‌ها و روزمرگی‌های استانبول معاصر هم در اون منعکس شده؛ مثل موضوع صنعت سریال‌سازی و صادرات اسلحه یا حتی ثبت روایت معاشرت ضابطیان با جوانی که دغدغه‌ی مهاجرت داره یا پیرمردانی که رؤیاهاشون رو تو یک حراجی خرید و فروش می‌کنن و در نهایت گزارش دیدار با زولفو لیوانِلی؛ شاعر، نویسنده، آهنگساز، خواننده و متفکر ترک. خلاصه اینکه هر چند شاید مطالعه‌ی استامبولی تو حال‌وهوای سفر به این شهر باعث شده باشه بیشتر دوستش داشته باشم؛ اما به نظرم این کتاب، روایتی چندوجهی از شهر استانبوله که ارزش مطالعه رو داره.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.