یادداشت سامان

سامان

سامان

1403/9/30

سرباز ناساز
        از من خواست با صدای بلند به شما بگویم
که در جنگ بازنده‌ایم، حتی در صورت پیروزی. 


سرباز ناساز یک اثر ضد جنگ تمام عیار بسیار خواندنی است که تلفیق جنگ و نکبت‌های بی‌پایان اون رو با قصه‌ای عاشقانه و جانسوز به خوبی پیوند داده و روایتی حزن آلود از جنگ و بعد اون ارائه داده و برای چندمین بار این مساله رو ثابت می‌کنه که جنگ تمام نمی‌شود و اثرات سوء آن پایدار خواهد بود.

سربازی فرانسوی که راوی قصه است در جنگ جهانی اول شرکت می‌کنه و در ماه‌های ابتدایی دست خودش رو از دست میده و به همین دلیل از ادامه جنگ معاف میشه..او تصمیم می‌گیره برای اینکه برای جامعه‌اش مفید باشه و  گره‌ای از کار باز کنه و هم‌چنین درآمدی هم برای رتق و فتق امور زندگی‌اش کسب کنه به جست‌و‌جوی مفقودان جنگ بپردازه. در این اثنا پرونده یک شاعر عاشق پیشه به نام امیل ژوپلن به او محول میشه و او در پی یافتن امیل و معشوقه‌اش می‌افته و تصمیم می‌گیره و در این بین با افراد مختلفی صحبت می‌کنه تا ردی از امیل پیدا کنه. در واقع نویسنده با بیان خاطرات بازماندگان جنگ هم توصیفی هولناک، اثرگذار و صریح و بی پرده از جنگ ارائه میده و هم از لا به لای خاطرات این افراد راوی قصه سعی می‌کنه گمشده خودش، امیل رو پیدا کنه و این پرونده رو به سرانجام برسونه. تلاش‌های راوی داستان برای یافتن امیل و سرانجام این تلاش‌ها شالوده‌ی اصلی کتاب سرباز ناساز رو تشکیل میده.

شری بزرگ‌تر از جنگ وجود نداره.. یک پدیده مخرب چند وجهی که بر همه ابعاد زندگی انسان‌ها تاثیر مخرب و منفی میذاره. چه زندگی هایی نابود و چه عشق‌هایی پرپر شدند. چه جان‌های عزیزی گرفته شد و چه غم‌های بزرگی بر دل‌ها نهادینه شد. چه خرابی‌ها و آوارهایی از این نکبت به بار آمد و بشر به درد نخور امروزی هم‌چنان از جنگ برای پیشبرد اهداف و آمالش استفاده می‌کنه. خواندن این کتاب در روزهایی که سایه‌ی شوم جنگ و پاسخ اسرائیل به ایران عزیز وجود داره و هر شب ممکنه آسیبی به کشور و مردم بزنه حس عجیب و غریبی بود. امید که روزی شعله‌ی جنگی در هیچ کجا دنیا برافروخته نشه. روایت مارشان به غایت قوی بود. همه چیز در سطح عالی قرار داشت. چه داستان عاشقانه و عشق امیل و معشوقه‌اش چه تلاش راوی برای یافتن امیل و چه توصیفات جنگ مارشان همگی خواندنی و درجه یک و تاثیرگذار بود. قلم مارشان آنجا که از جنگ می‌گفت بسیار قوی و تاثیرگذار و خشن بود و آنجا که از عشق می‌گفت بسیار لطیف و روح‌نواز. این تضاد روایت‌ها، این پلشتی و زیبایی و این غم داستان، در نهایت اثری خواندنی  رو به وجود آورده که علاقه‌مندان به ادبیات ضد جنگ رو میتونه راضی کنه. یک اثر خوب دیگه از نشر خوبِ خوب که از ترجمه خوبی هم برخوردار بود و دم این انتشارات بابت چاپ آثار خواندنی حسابی گرم.
 حسن ختام این معرفی هم اختصاص میدم به جمله ای از کتاب :

جنگ، وقتی چشیده باشی‌اش، توی تنت است، زیر پوستت. می‌توانی بالا بیاوری، می‌توانی هر چقدر دلت بخواهد خودت را بخارانی، تا پوستت خونی شود، ولی هیچوقت نمی‌رود. در وجودت است.
      
2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.