یادداشت سین قاف
7 روز پیش
جلد اول این کتابو من با ترجمه آقای شهدی سال گذشته شروع کردم که یه ترجمه ادبی و سنگین بود بعد تموم کردن این جلد موقع گشت و گذار تو فیدیبو دیدم یه ترجمه دیگه هم داره کمی که از اون خوندم دیدم انگار ترجمه روانتری هست دوباره ۲۸ فروردین شروع کردم به خوندن جلد اول از ترجمه آقای رستگار جلد اول حدود ۲۰ روز طول کشید جلد دوم رو هم از ۱۶ اردیبهشت شروع کردم و اون هم حدود ۲۰ روز طول کشید در مجموع دو کتاب رو در ۴۰ روز خوندم قبل از اینکه کلاً کتابهای داستایوفسکی رو شروع کنیم خوبه یه اطلاعات مختصری از حال و هوای اون دوره پیدا کنیم. سختیها و رنجهایی که خود داستایوفسکی موقع تبعید در سیبری تحمل کرده رو بدونیم قبل از خوندن کتاب برادران کارامازوف هم خوبه بدونیم که این کتاب آخرین کتاب داستایوفسکی بوده و قرار بوده این کتاب سه جلدی باشه ولی داستایوسکی قبل اینکه دو جلد دیگه کتاب رو بنویسه از دنیا رفته و این کتاب فقط یک جلد از اون سه جلد هست. داستان در مورد یک پدر هست ۳ تا پسر داره که همون برادران کارامازوف هستن. این پدر به قتل میرسه و ... خوندن کتاب حوصله میخواد شخصیتها پیچیده هستن و خیلی جاها آدم از خودش میپرسه چرا این رفتار رو این شخصیت انجام داد کاری که انجام میده درسته یا نه. داستان مخصوصا آخراش توی دادگاه تعلیق بالایی داره که هر لحظه آدم تو ذهنش این هست که چه اتفاقی میفته و این کار رو جذاب میکنه. قسمت آخر واقعا خوبه و با اینکه آدم میدونه شخص متهم مقصر نیست و داستان از چه قرار هست ولی واقعا خوندنی هست، اونجا به قدرت قلم داستایفسکی میشه پی برد و فهمید که تعریفهایی که از داستایفسکی میشه الکی نیست. خلاصه بگم از اون کتابهایی هست که بعد خوندنش آدم میگه عجب کتابی بود! یه چیز دیگه هم اینه آدم بعد خوندن کتاب حسرت میخوره که چرا داستایوفسکی زنده نمونده تا دو جلد دیگه این کتاب رو تموم کنه و اگه اون دو جلد رو مینوشت کتاب چی میشد؟! دیدگاههای مذهبی داستایوفسکی هم برا من جذاب بود مخصوصا قسمتهایی که در مورد پیر زوسیما میگه از چیزهایی که از کلیسا میگه، نقدی که از تقدس مآبی خیلی از آدمها داره و خیلی خوب تو داستان نشونش میده و اینکه میگه اگه ایمانی وجود نداشته باشه انسان جواز هر جنایتی رو داره (یه جورایی کل داستان هم حول همین موضوع میچرخه)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.