یادداشت حامد صاحبی

حامد صاحبی

حامد صاحبی

2 روز پیش

        بسم الحق؛
۱. کتاب را از دختر «زنده‌یاد سعید تشکری» خانم «نگار تشکری» هدیه گرفتم، مزین‌شده به دست‌خط نویسنده در ابتدای کتاب. از همین تریبون از ایشان سپاسگزاری می‌کنم و برای پدرشان آرزوی  آرامش و آمرزش دارم.

۲. اسکلت‌بندی رمان به نظرم بدک نبود. اما... امان از نازک‌کاری‌ها که پدرم را درآورد تا تمام شد: جملات گنگ و به هم ریخته (به لحاظ دستور زبان)، گاهی حتی واژه‌های جابه‌جا و زاویه‌دیدی که تقریباً در هر فصل عوض می‌شد و اعصاب و روان را سمباده می‌کشید. البته گویا چاپ دیگر این رمان که دو جلد در یک جلد است، ویرایش شده که البته چشمم آب نمی‌خورد همه‌ی این ایرادها برطرف شده باشد. (ببخشید که این بند طولانی شد 🥺)

۳. به‌کارگیری واژه‌های فرنگی آن هم در داستانی مربوط به روزگار امام هشتم، از آن کارهای زشت است که جداً باید از آن پرهیز کرد. واژه‌هایی مانند کلاس و کنترل.

۴. جلد دوم را اگر به‌صورت هدیه به دستم رسید، خواهم خواند وگرنه دنبالش نیستم که پیدایش کنم و بخرم.

۵. کاری به نویسنده‌ی مرحوم ندارم، اما از «به‌نشر» بعید بود درآوردن چنین شاهکار ویرایش‌نشده‌ای با آن طرح جلد سردستی و عنوان بدخط روی جلد.
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.