یادداشت
1403/10/3
قضاوت فقط کار خداست؟ دال مرکزی داستان انسان، جنایت و احتمال موضوع قضاوت هست. هنر نادر ابراهیمی در نگارش داستان اینه که نهتنها خواننده رو در معرض قضاوت شخصیتهای مختلف داستان درباره یک حادثه جنایی قرار میده، بلکه خواننده رو هم دعوت و یه جاهایی مجبور میکنه که خودش رو هم در جایگاه قضاوت قرار بده. احتمالا سطحیترین برداشتی که میشه با خوندن انسان، جنایت و احتمال کرد اینه قضاوت فقط کار خداست و ما نباید دیگران رو قضاوت کنیم. ولی به نظرم نادر ابراهیمی تمام قد جلوی این کلیشه بیمعنی قرار گرفته و خط داستان رو جوری جلو میبره که راه فراری از قضاوت برای خواننده وجود نداشته باشه. واقعیت هم همینه. اگر قرار باشه کلا از قضاوت افراد و رویدادهایی که پیرامون ما اتفاق میوفته اجتناب کنیم، عملا باید با زندگی اجتماعی وداع کنیم. به نظرم اون چیزی که نادر ابراهیمی تو این کتاب دنبال میکنه، نشون دادن ظرافتها و پیچیدگیهای قضاوت هست. در طول داستان هر جا که به این نتیجه میرسید که همه چیز رو برای پی بردن به هویت قاتل میدونید، به یکباره ورق بر میگرده و شواهد دیگه ای ارایه میشه که هر چی رشته بودید رو پنبه میکنه. پیام اصلی داستان پرهیز از قضاوتهای دم دستی هست. برای من موضوع خیلی جذاب بود و حداقل تو ادبیات فارسی نمونههای مشابه چندانی نمیتونم برای انسان، جنایت و احتمال ذکر کنم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.