یادداشت محمدجواد کربلایی
1403/8/12
تا به حال با خودتان فکر کردهاید مسئلهٔ فلسطین در ایران، چطور تبدیل شد به یکی از اولویتهای دیپلماسی؟ یا فکر کردهاید که ارتباط ما با جبههٔ مقاومت چطور شکل گرفت؟ اصلاً جبههٔ مقاومت، چطور شکل گرفت؟ تا حالا فکر کردهاید تفاوت گروههای مختلف مقاومت چیست؟ رابطهٔ آنها با هم چگونه است؟ مثلاً فکر کردهاید تفاوت حزبالله با حزب أمل چیست؟ تصویر ذهنی ما از فضای بینالملل، خیلی مواقع نادقیق و مخدوش و حتی نادرست است. مثلاً گاهی برگرفته از القائات برخی رسانههاست که قصد و غرض خودشان را دارند و بدتر اینکه این تصاویر را بهاسم بیطرفی به ما القاء میکنند. بیطرفی، دروغی بزرگ است. هر اثریٰ موضعی دارد. اما مشکل کجا ایجاد میشود؟ آنجا که برخی بهاسم بیطرفی، موضع خودشان رو به مخاطب تلقین میکنند، صداقت و واقعیت، قربانی میشود. هر اثری باید موضع داشته باشه و در آن موضع صادق باشد و منطق خودش در روایت واقعیت را درست برای مخاطب توضیح بدهد. «سفیر قدس»، چنین کتابی است . این کتاب که برشهایی از خاطرات حسین شیخالاسلام است، بخشهای مهمی از روند شکلگیری سیاستخارجی جمهوری اسلامی را توضیح میدهد و در این کارش هم موضع دارد و هم صادق است. آقای شیخالاسلام، از باسابقهترین مسئولان وزارت خارجهٔ بعد از انقلاب اسلامی بود که سابقهٔ سالها معاونت سیاسی وزارت خارجه، سفارت ایران در روسیه و همچنین قائممقامی این وزارتخانه را در کارنامهٔ خود داشت. متأسفانه چندسال پیش در دوران کرونا ایشان را از دست دادیم. مدتی پیش از فوت آقای شیخالاسلام، محققان این کتاب، با ایشان چند جلسهٔ مفصل گفتوگو میکنند. نتیجهٔ این گفتوگوها در پنج فصل تدوین شده: «خانواده و تحصیلات و زندگی فردی»؛ «تسخیر و لانه جاسوسی»؛ «سازماندهی وزارت امور خارجه تا شهادت رجایی»؛ «دفاع مقدس» و «حزبالله و سوریه». دراین کتاب، کمی با زندگی شخصی آقای شیخالاسلام آشنا میشویم، بعد میرسیم به ماجرای تسخیر لانهٔ جاسوسی. مدتی بعد از ماجرای لانهٔ جاسوسی و ترجمهٔ اسناد آنجا، ایشان وارد وزارت خارجه شده و بهجد پیگیر بحث فلسطین میشود و با گروههای مقاومت ارتباط میگیرد. چند سال اخیر، دوگانهای در رسانهها برجسته شد به نام دوگانهٔ میدان و دیپلماسی. ناظر به ساخت این دوگانه هم حرفهایی راه افتاد که میدان باید در خدمت دیپلماسی باشه یا دیپلماسی در خدمت میدان. تقریباً منظور از میدان هم بیشتر اقدامات نظامی بود. نکتهای بسیار مهم در این کتاب، این است که گزارههای کلی ذهن ما را، در میدان واقعیت توضیح داده و فهم ما از میدان را تغییر میدهد. ما با خواندن این کتاب تازه میفهمیم که میدان، عرصهٔ متفاوتی است از آن تصور مرسوم در دیپلماسی؛ تصوری که زمینهٔ ساخت آن دوگانه است. میدان، فقط عرصهٔ حضور نظامیها نیست. میدان، عرصهٔ حضور نیروهای مختلف، اعم از علمی، فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی است. به این معنا، میدان و دیپلماسی در نگاه و تجربهٔ آقای شیخالاسلام، درهمتنیده است، نه جدا از هم. در نتیجه اصلاً دوگانهای وجود ندارد. با خواندن این کتاب، میفهمیم که بسیاری از منازعات و دعواهای سیاسی داخلی ماٰ چقدر بیاهمیت است و چه دعواهای اساسی، اصیل، تعیینکننده و اثرگذاری در عالم هست. دعواها و منازعات سیاست داخلی ما هم آن جاهایی اهمیت و اصالت دارند که ما را به نقاط اصلی نزاع در عالم برسانند. پاسخ سؤالهای ابتدای متن و تفصیلِ گزارههایی که بعد از آن مطرح کردم، میتوانید در «سفیر قدس» دنبال کنید. پاسخها البته مثل لقمهٔ آماده، سرراست و روشن نیست. این برمیگردد به پیچیدگیهای مسائل سیاسی و دیپلماتیک و نظامی. اتفاقاً همین پیچیدگیها را هم میتوانید در این کتاب ببینید؛ پیچیدگیهایی که ما را به فکر وادار میکند و البته به تحقیق بیشتر. افسوس که این کتاب میتوانست کاملتر و دقیقتر و جزئیتر از این باشد. اما بهگمانم در جایی شنیدم که این گفتوگوها در روزهای پایانی عمر ایشان بوده و اجل مهلتی بیش از این نداده است. بنابراین نمیتوان از این بابت خردهای گرفت. دستمریزاد به گروه پژوهش و نگارش و انتشار کتاب. و خدا رحمت کند آقای شیخالاسلام را.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.