یادداشت ملیکا خوش‌نژاد

        این سومین کتابی بود که از شارلوت برونته خواندم و در این میان «جین ایر» همچنان محبوبم است؛ نمی‌دانم دلیلش به‌خاطر وابستگی نوستالژیکی است که به آن کتاب دارم یا به‌نظرم واقعاً از لحاظ روایی، داستان منسجم‌تر و یکپارچه‌تری نسبت به «شرلی» دارد. اما نمی‌توانم انکار کنم که شارلوت در این کتاب شجاع‌تر و بی‌مهاباتر شده. همین که شخصیت اصلی کتاب که نام غریبی هم دارد (شرلی هیچ‌وقت نام کوچک نبوده، همیشه به‌عنوان فامیلی به‌کارمی‌رفته) در یک‌سوم اول کتاب نه تنها حضور ندارد، بلکه نامی هم از او برده نمی‌شود یکی از ویژگی‌های جالب کتاب است. در ابتدای کتاب که بیشتر با کارولین همراه‌ایم مدام گیج و البته کنجکاو بودم که بدانم پس این شرلی کیست، کی وارد کتاب می‌شود و چه ربط و نسبتی با این شخصیت‌ها دارد. اما فقط معرفی دیرهنگام شرلی نیست که غریبش می‌کند، شرلی دختر عجیب و غریبی هم هست و با تمام دختران دیگر فرق می‌کند -  حتی با کارولین؛ که این مشخصه‌ی مأنوسی در کتاب‌های این چنینی است. اما من نمی‌توانم مطمئن باشم که شرلی را دوست داشتم. مخصوصاً حرف‌هایی پایانی‌اش با لوئی در اواخر کتاب خیلی اذیتم می‌کردند و با روحیه‌ی عصیان‌گر، سرکش و شجاع شرلی مغایرت داشتند. انتظار داشتم آن حرف‌ها را از زبان کارولین بشنوم، اما از زبان شرلی نه. از این لحاظ با این‌که کارولین خیلی معمولی‌تر از شرلی است، دست‌کم به‌نظرم شخصیت یکپارچه‌تر و منسجم‌تری دارد. از این‌که خانم برونته به بحران‌های پس از انقلاب صنعتی، جنگ‌های ناپلئون و اروپای قرن نوزدهم هم در خلال روایت پرداخته بود خیلی لذت بردم (اما همچنان به‌نظرم کتاب «شمال و جنوب» الیزابت گسکل در این زمینه یک سروگردن بالاتر از «شرلی» بود.) در نهایت شاید به‌خاطر طولانی بودن کتاب، شاید به‌خاطر تعدد شخصیت‌ها، گاه احساس می‌کردم انگار شارلوت برونته سررشته‌ی کلام را گم می‌کرد. صفحات زیادی می‌گذشت و در حالی‌که با جزئیات از حال و روز یکی از کاراکترها آگاه می‌شدیم، انگار کاراکترهای دیگر به حال خود رها شده بودند. در کتابی همچون «میدل مارچ» هم شخصیت‌ها و روایت‌ها زیاد و درهم‌تنیده بودند، اما انگار خانم الیوت بهتر توانسته بود نخی میان این دانه‌های تسبیح رنگارنگ و گوناگون بکشد؛ اما به‌نظرم شارلوت برونته این کار را شاید به‌اندازه‌ی خانم الیوت ماهرانه انجام نداده بود. مثلاً شرلی و کارولین گرچه ظاهراً دوستان نزدیک هم بودند،‌ گاه انگار اصلاً در زندگی هم حضور نداشتند و ارتباط‌شان به‌خوبی به‌تصویر کشیده نمی‌شد.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.